خلاصة:
هدف پژوهش حاضر ارائه فهمی عینی و جامعهشناختی از روند تکوین انسجام ملی در ایران با بهرهگیری از مفاهیم جامعهشناختی دورکیم (همبستگی مکانیکی و ارگانیکی) و دیوید لاکوود (یکپارچگی اجتماعی و یکپارچگی سیستمی) است. مقاله حاضر، با بهرهگیری از این مفاهیم سعی دارد نشان دهد که انسجام اجتماعی ملی نه یک امر طبیعی و ازپیشموجود، بلکه امری صناعی است که در افق آینده ساخته میشود. در تجربهی تاریخی شاهد روندهای اجتماعی و دولتسازی در حوزه انسجام ملی هستیم. این روند بهصورت دیالکتیکی به توسعهی انسجام ملی مدد رسانده است. برای گذار از این روند جدلی و ایجاد روابط با ثبات میان یکپارچگی اجتماعی و سیستمی، نیازمند واهمگرایی قواعد حاکم بر یکپارچگی اجتماعی و یکپارچگی سیستمی هستیم.
The aim of this study is to provide an objective and sociological understanding of the development of national cohesion in Iran using the sociological concepts of Durkheim (mechanical and organic correlation) and David Lockwood (social integration and system integration). Using these concepts, the present article tries to show that national social cohesion is not a natural and pre-existing thing, but an industrial thing that is built on the horizon of the future. In historical experience, we see social and state-building trends in the field of national cohesion. This process has dialectically contributed to the development of national cohesion. To move from this controversial process and establish a stable relationship between social and systemic integration, we need the convergence of the rules governing social and systemic integration
ملخص الجهاز:
بــا توجــه بــه تفکيــک يکپــارچگي سيســتمي و اجتمــاعي و وجــود چهــار شــاخص «کنش گران »، «وجدان عمومي»، «نهادها» و «قواعد» ميتوان اين پرسش هـا را مطـرح کرد که چه کنش گراني در خلق يکپارچگي اجتماعي مشارکت دارند؟ چه تحولي در وجدان عمومي جامعه در حال وقوع است ؟ چه نهادهايي (جديد و قديم ) به شکل گيري يکپارچگي سيستمي کمک ميکنند؟ چه قواعـدي يکپـارچگي سيسـتمي را مـيسـازند؟ يکپـارچگي سيستمي و نهادها تا چه ميزان تحت تاثير وجدان جمعي هستند؟ و درنهايت ايـن کـه چـه رابطه اي ميان تحولات يکپارچگي سيستمي و يکپارچگي اجتماعي وجود دارد؟ ٣.
دوره ي پهلوي: ايجاد انسجام ملي از طريق يکپارچگي سيستمي جامعه ي ايران در عصر مشروطه شاهد پوياييهاي اجتماعي بود؛ درمقابل ، با تـاخير رشـد يکپارچگي سيستمي نيز مواجه ميشويم .
دوره ي جمهوري اسلامي ايران : بسط متقابل يکپارچگي اجتماعي و سيستمي اين دوره نيز به دو مرحله قابل تقسيم است : ١) از انقلاب اسلامي تا پايان دهه ي ٦٠؛ ٢) از دهه ي ٧٠ به بعد.
ظهور اين الهيات سياسي به مثابه يک خرده وجدان جمعي و کنش گران وابسته به آن ، در سـال هـاي بعـد بـه چندبعـديشـدن منازعـات اجتمـاعي و سياسـي، و در نتيجـه پيچيده شدن ساخت انسجام اجتماعي و سيستمي انجاميده است .
روند تاريخي رشد انسجام ملي، خصلتي ديالکتيکي و جدلي داشـته اسـت ؛ جـدلي و ديالکتيکيبودن اين روند با خصلت تدريجي تحولات و استمرار صورت بنديهاي سنتي و مدرن در سطح يکپارچگي سيستمي و اجتماعي مرتبط است .