ملخص الجهاز:
"آیا این ویژگیها،به عنوان نمودی تعیینکننده در ادبیات این دوره قابل رؤیت است؟ بیتردید نمیتوان به چنین مشخصههایی دست یافت،چرا که موج ادبیات منطقهای در دههء چهل که نفس ایستادگی در مقابل تهاجم فرهنگی بیگانه را در خود داشت،بر بستر وضعیت اجتماعی خاصی شکل گرفت که بعدها با تغییر تدریجی شرایط اجتماعی و استحاله موقعیتهای بومی و فلکلور،انگیزههای ایستادگی نیز به مرور بیرنگ شد.
اگر در تاریخ ادبیات داستانی کشور ما،ادبیات اقلیمی مکانی را به خود اختصاص میدهد بخاطر حساسیت،واکنش و مقاومتی است که هنرمندان و روشنفکران سالهای چهل در برابر عینیت تهاجم فرهنگ شبه غربی از خود بروز دادهاند.
به همین دلیل است که موج ادبیات منطقهای که چند سال پس از پخش تئوریهای«غربزدگی»آل احمد آغاز میشود، مبین این نکته است که ادبیات در برابر تهاجم فرهنگی این سالها،موضعی تدافعی اتخاذ کرده است.
سال 8921 در دومین شماره مجله«فرهنگ»، داستانوارهای تحت عنوان خواب از کریم کشاورز انتشار یافت که در آن نویسنده سعی کرد از فنون قومگرائی احساسی است با تهمایهای نوستالژیک در برابر ریزش دیوارهای سنت و ساختارهای بومی که هنرمند را در مقابل ارزشهای رو به زوال خاستگاهش به کنش وا میدارد.
به همین دلیل است که موج ادبیات منطقهای که چند سال پس از پخش تئوریهای«غرب زدگی»آل احمد آغاز میشود داستاننویسی اروپائی استفاده نماید.
این آغاز گرانبها اما از مسیر قابل انتظار نمیگذرد!و گاه گرفتار تند بادهایی میشود که رسالت خود را نه در هنر،که در عملکردهای مشخص اجتماعی جستجو میکند ادبیات معاصر گیلان، همواره از عوامل موسمی و بازدارندهای آسیب میبیند که ظاهرا ورود به محدوده آن در هر مقطع برای هنرمند، جذاب و جالب بوده است."