خلاصة:
امروزه فنآوری، علاوه بر تسهیل امور در حوزههای مختلف، نقشی اخلالگرانه نیز یافته است. اختلال فنآورانه، ناظر بر این کارکرد فنآوری است که با تغییر قواعد بازی و مؤلفههای حاکم بر منطقِ عملکرد، طیف وسیعی از مسائل بینالمللی(از امنیت بینالمللی تا حکمرانی جهانی و سیاستخارجی) دستخوش دگرگونی میشوند. این تغییرات به نوبهِ خود، موقعیت کشورها را به نسبت انطباق یا عدمانطباق با شبکههای ارزش و عملکرد جدید، متاثر میکند. ژئواکونومی نیز به عنوان بستری مهم در عرصه رقابتهای نوظهور، مشمول اختلال فنآورانه شده، که به سهم خود، زمینه را برای جابجایی جایگاه کشورها در عرصه بینالمللی فراهم میکند. در همین راستا، پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه اختلال فنآورانه چگونه موقعیت کشورها را در حوزهِ ژئواکونومیک متأثر میکند و به جابهجایی جایگاه آنها در عرصه بینالمللی منجر میشود؟ پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای در پی تبیین مسئله موردنظر است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر اختلال فنآورانه بر مولفههای فضا و قدرت -عناصر تشکیلدهنده ژئواکونومی- و ارزیابی جایگاه ژئواکونومیک ایران به عنوان مطالعه موردی، از رهگذر چارچوب موردنظر است. نتیجه کلی پژوهش نشان میدهد که فنآوری از یکسو با شکلدادن به چرخش فضایی، موجب شبکهایشدنِ فضای عملیاتی کشورها و حاکمیت جریانها شده، و عاملیت مستقل کنشگران در حوزه ژئواکونومی را با تردید مواجه کردهاست؛ از سوی دیگر، فنآوری با کمک به فرآیند اعمال قدرت در فضای شبکهای، به عنوان تنظیمکننده و جهتدهنده به جریانهای راهبردی بدیل، این امکان را مهیا میسازد که جایگاه کشورها در متن قرارگرفته یا به حاشیه رانده شود.
This study discusses the issue that although technology facilitates affairs in various aspects of human life, it has also assumed a disruptive role. Technological disruption refers to a function of technology indicating that changes in the rules of the game and the components governing the logic of action transform a wide range of international issues (from international security to global governance and foreign policy). These changes, affect the position of countries in relation to adaptation or non-adaptation to new value and performance networks. Accordingly, geoeconomics, as an important platform for emerging competitions for power, has also been subject to technological disruption. This article hence aims to find out how technological disruption can affect the geoeconomic status of countries as well as their position in the international arena. This research was a descriptive-analytical study using the documentary method. The research hypothesis indicates that technological development from the late 20th century has established networking of the operating spaces and governance of currents between countries by shaping the spatial rotation and, as a result, has disrupted and put in doubt the independent agency of geoeconomic actors. On the other hand, by facilitating the exertion of power and authority as the regulator and director of the strategic currents, technology highlights the position of some countries and marginalizes others. This study aims to evaluate in detail the dimensions of Iran’s geoeconomic status, as the study case, based on the intended framework.
ملخص الجهاز:
نتيجه کلي پژوهش نشان مي دهد که فن آوري از يک سو با شکل دادن به چرخش فضايي، موجب شبکه اي شدن فضاي عملياتي کشورها و حاکميت جريان ها شده ، و عامليت مستقل کنشگران در حوزه ژئواکونومي را با ترديد مواجه کرده است ؛ از سوي ديگر، فن آوري با کمک به فرآيند اعمال قدرت در فضاي شبکه اي ، به عنوان تنظيم کننده و جهت دهنده به جريان هاي راهبردي بديل ، اين امکان را مهيا مي سازد که جايگاه کشورها در متن قرارگرفته يا به حاشيه رانده شود.
در همين زمينه ، سيورياک ٤ در مقاله «اختلال ژئواکونوميک : نظري در مورد علل ، پيامدها و بازخوردهاي سياسي »، دوره ي پس از انقلاب صنعتي را به سه عصر متمايز صنعتي ، مبتني بر دانش (KBE)، و مبتني بر داده (DDE) تقسيم بندي و استدلال مي کند که تحولات هر عصر در کنار ابزارهاي قدرت اقتصادي -اندازه ي بازار داخلي ، ارائه ارز بين المللي ، امکان نفي دسترسي به فن آوري هاي حياتي و قدرت در موسسات بين المللي -، عامل تعيين کننده رهبري جهان در فرآيند انتقال قدرت به ويژه در رابطه با خيزش چين است (١١-١ :٢٠١٩ ,Ciuriak).
به عبارتي ، فضاي ژئواکونوميکي جهاني (GGS) به عنوان يک سيستم مبتني بر شبکه هاي چندبعدي توسعه يافته است که در آن ، موقعيت لجستيکي يک کشور در شبکه ، شدت و حجم جريانات ، اتصال به شهرهاي جهاني ، ارتباط با مراکز نوآوري جهاني و منطقه اي ، مبناي قدرت ژئواکونوميک کشورها قرار مي گيرد»(٨٤ :٢٠١٤ ,Lachininsky &Kuznetsov ).