خلاصة:
پژوهش حاضر با نگاهی کلان و مبتنی بر شیوه جامعه شناسی معرفت و علم، به دنبال بررسی کودکی از منظر دانش با محوریت فلسفه و ادبیات بوده است. در این راستا، پژوهشگر با روش تحلیل اسنادی، ابتدا با نگاه تخصصی به بررسی و گزینش منابع دست اول پرداخته و سپس شروع به مطالعه و تحلیل نموده است. نتایج نشان می دهند که نگاه فلسفه به کودک و کودکی، ذات گرایانه و نگاه ادبیات به کودک و کودکی کاملاً برساختی است. با وجود تفاوت در رویکرد هر دو حوزه، اما هر دو مورد نقد هستند زیرا کودک توسط بزرگسالان تعریف می شود. فیلسوف، نویسنده، تولیدگر آثار هنری و ادبی و... همراه با کلیه آثار آن ها مبتنی بر نگاه بزرگسالان به کودکان از موضعی قدرتمندانه است. در حالی که فلاسفه و کنشگران عرصه ادبیات باید توجه داشته باشند که کودکان موجوداتی ازلی یا ابدی نیستند بلکه برساختی و نسبی بوده و نسبیت آن ها نه صرفاً مبتنی بر جبر شرایط و زمینه بلکه تا حدودی بر اساس سهم اختیار و قدرت عملکرد و کنشگری خود کودکان است. کودکی نه مرحله ای رو به بزرگسالی، بلکه به عنوان یک دوره مشخص و مستقل مطرح می شود.
This research, with a macro view and based on the sociological method of knowledge, has sought to study childhood from the perspective of various sciences and sciences with a focus on philosophy and literature. In this regard, the researcher with the method of documentary analysis, first with a professional look at the study and selection of primary sources and then began to study and analyze. The results show that the view of philosophy on children and childhood is essentiality and the view of literature on children and childhood is completely constructive. Despite the differences in the approach of both areas, but both are criticized because the child is defined by adults .The philosopher, writer, producer of art and literature and etcetera with all their works based on the view of adults to Children from a powerful position. While philosophers and activists in the field of literature should note that children are not primordial or eternal beings, but are constructive and relative, and their relativity is not only based on the algebra of circumstances and context, but partly on the share of authority and action of children themselves. Childhood is not a stage of adulthood, but a definite and independent period.
ملخص الجهاز:
اين پژوهش در سطح جامعه شناسي علم و معرفت صورت ميپذيرد و نگاه آن با تأکيد به جامعه خاصي نيست ؛ بنابراين ، براساس خاصيت سياليت و جهانيبودن دانش و علوم در معناي کلي و جريان اصلي هريک ، به دنبال کشف نگاه کلي فلسفه ، ادبيات نسبت به کودک و کودکي هستيم .
در نهايت ، با وجود اين که پژوهشگر عرصه هاي دانش و علوم مختلف را از يکديگر جدا نميداند اما در طول تحليل رويکرد فلسفه و ادبيات نسبت به کودک و کودکي، به دنبال تعيين مرزهاي مختص هر حوزه نسبت به ديگر حوزه ها نيز بوده است .
لذا صرفا پژوهش هاي پراکنده اي در زير هريک از حوزه هاي دانش و علوم انجام شده است ؛ مثلا پژوهش هايي که در مورد شناسايي و توصيف تفکرات فلاسفه در رابطه با کودک و کودکان هستند؛ همانند کار ماتيوس (١٩٩٤)، فروزان فر و همکاران (١٩، ١٣٩١) يا نگاه تاريخي براي شناسايي مفهوم کودکي در تاريخ يک جامعه خاص ، مثلا پژوهش فيليپ آريس (١٩٦٢) در رابطه با تاريخ کودکي در اروپا، پژوهش استيرنس در رابطه با تاريخ کودکي در جهان (١٣٨٨)، يا پژوهش حاتمي در رابطه با تاريخ کودکي در ايران (١٣٩٣).
بنابراين ، در پژوهش حاضر با نگاهي کلان و در سطح جامعه شناسي معرفت و علم ، به دنبال مطالعه مفهوم کودکي از منظر فلسفه و ادبيات هستيم ٥- فلسفه و کودکي بررسي فلسفه دوران کودکي از اين جهت مهم است که چگونگي فهم ما از کيستي کودک ؛ کودک داراي چه ويژگي هايي است ؟ اقدامات و کنش ذهني کودک چگونه است ؟ را مشخص ميکند.