خلاصة:
هدف این پژوهش واکاوی بنیانهای نگرشی نظام بینالملل معنایی اسلام با در نظرداشت انگاره «قدرت نرم» است. نظام بینالملل معنایی اسلام، یک چیدمان فراساختاری است که با پذیرش واقعیتهای مربوط به قدرت، بهدنبال بهبود وضعیت موجود جهت دستیابی به نظام مطلوب با ایجاد دگرگونی در الگوهای رفتاری کنشگران بهوسیله ارزشهای معنویی است؛ بنابراین چنین نظامی ظرفیّت تحلیل پدیدههای جهانی؛ از جمله جنگ، قدرت را در گونههای سخت و نرم آن دارد. پرسش پژوهش حاضر این است که انگاره قدرت نرم چه جایگاهی در نظام معنایی روابط بینالملل اسلام دارد؟» فرضیه پژوهش این است که «جایگاه قدرت نرم، در بنیانهای نگرشی، آموزههای هستیشناسانه و منظومه معرفتشناسی اسلام که بیشتر بر عنصر قدرت نرم تکیه دارند، میباشد.» با بهکارگیری روش نظامسازی شهید صدر و ارائه عناصر نظام معنایی اسلام، مشخص میشود که مفهوم قدرت نرم و نیروهای معنوی در چهار سطح «حقیقت»، «بینشـ ارزش»، «آموزههای اسلام» و «منابع و مبانی نظام بینالملل معنایی» جای داشته و به لایههای دیگر نظام معنایی نیز منتقل شده است. مبانی چهارگانه «روششناسی»، «هستیشناسی»، «معرفتشناسی» و «انسانشناسی» این نظام، بهطوری چیده شدهاند که ظرفیت لازم را برای پرداختن به گونههای مختلف قدرت را دارد. یافته پژوهش تأکید دارد که در نظام بینالملل معنایی اسلام، نقشآفرینی مسلمانان در پویشهای بینالمللی، از پایبندی آنها به نیروهای معنوی و قدرت نرم سرچشمه میگیرد؛ با اینکه در شرایط امروزی مسلمانان قدرت سخت زیادی در اختیار ندارند؛ ولی با اعتقادی که به ارزشهای اسلامی از قبیل «نفی اجبار در دین، ایثار، شهادتطلبی» دارند؛ دارای اهرم قدرت نرم مناسبی در پویشهای جهانی میباشند.
The purpose of this study is to analyze the theoretical foundations of the International Semantic System of Islam (ISSI) considering the concept of "Soft Power". such a system has the capacity to and analyze global phenomena; For example, War, Power in its hard or soft forms. The question of the present study is, what is the position of the Soft Power in the semantic system of Islamic international relations?" The research hypothesis is that "the position of soft power is, in the foundations of attitude, ontological teachings and the epistemological system of Islam, which rely mainly on the elements of Soft Power. By applying Sadr's systematization method and presenting the elements of the Islamic system, it is clear that the concept of soft power is located in four levels:Especially in the foundations of the ISSI and the semantic system has been transferred to other layers as well and the four principles of "methodology", "ontology", "epistemology" and "anthropology" of this system are arranged in such a way that, it has the necessary capacity to deal with different types of power. The research finding emphasizes that in the international semantic system of Islam, the role of Muslims in international dynamics stems from their adherence to spiritual forces and soft power; Although Muslims do not have much hard power in the current situation; But with a belief in Islamic values such as " No compulsion in religion, martyrdom and patience"; They have a good soft power lever to play role in global dynamics.
ملخص الجهاز:
پرسش پژوهش اين اســت ؛ انگاره قدرت نرم چه جايگاهي در نظام معنايي روابط بين الملل اسلام دارد؟ فرضيه پژوهش اين که عناصر قدرت نرم، در بنيانهاي نگرشي ، آموزه هاي هستي شناســانه و معرفت شناســي اســلام جاي دارد؛ بنابراين با به کارگيري روش نظامسازي شــهيد صدر و ارائه عناصر نظام معنايي ، مشخص مي شود که مفهوم قدرت نرم در چهار سطح «حقيقت »، «بينش ـ ارزش»، «آموزه هاي اسلام » و «منابع و مباني نظام معنايي » جاي داشته و به لايه هاي ديگر نيز منتقل شــده است .
در اين پژوهش تلاش مي شــود تا «منطق دروني جهان نص ّ» با استفاده از روش نظامسازي، از لحاظ مفهومي و در قالبي فرانظريه اي ســامان داده شــود؛ زيرا نصّ دين مطابق عقل «ثابت و پايدار» بوده و فرازماني و فرامکاني اســت ، با اين حال قابليت به کارگيري در محيط پويا و متغّير را داشــته و وظيفه پاســخ گويي به پديده هاي نوپيدايي را دارد که در دو عنصر زمان و مکان تنيده شــده اند؛ بنابراين براي پاســخ گويي به اين ، نياز به دستگاه استنطاق (شــکل ۱) داريم که بتواند يک «نرمافزار پژوهشــي » در اختيار پژوهشــگر قرار دهد تا جايگاه قدرت نرم را در نظام روابط بين الملل معنايي اسلامي را وانمايي کند.
(اسپريگنز، ۱۵۷:۱۳۸۷) بنابراين از نگاه فلســفه اسلامي واقعيت قدرت نرم، غيرقابل انکار است و رفتار يک مسلمان نيز بايستي مبتني بر همين واقعيّت و با ملاحظه آن بايد باشد؛ چراکه اسلام با واقع گرايي صرف نظام طبيعي ً و تکيه محض بر قدرت ســخت ســازگاري ندارد، بلکه با طرح ايدئولوژي رشــدگرا و بالنده ، (الأعراف،۱۴۶) در کنــار جهانبيني توحيدي تلاش دارد با پيش کشــيدن بينش فطرتمحور، مخاطبان را به پذيرش آموزه هاي الهي رهنمون شود.