خلاصة:
اومانیسم یا انسان محوری، مفهوم پدیده¬ای است که از اروپا آغاز شد، در سراسر جهان انتشار یافت و با فرهنگ¬های مختلف در هم آمیخت. با رشد انسان محوری انسان با موقعیت و جایگاه واقعی خود آشنا گردید. اگرچه گاهی انسان منزلت واقعی خود را نیافت، اما با آشنایی انسان به موقعیت خود، او همواره برای به دست آوردن این شأن و منزلت تلاش نمود. هدف اصلی این مقاله بررسی مؤلفه¬های اومانیسم در رمان¬های نسیم مرعشی است. روش پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی است. نتیجه مقاله حاکی از آن است که در آثار مرعشی و علی¬الخصوص در رمان «پاییز فصل آخر سال است» مؤلفه¬هایی همچون خردگرایی، فردگرایی، واقع¬گرایی، اراده انسان و ... را که از ویژگی¬های اصلی اومانیسم است، می¬توان مشاهده نمود.
ملخص الجهاز:
در این رمان لیلا از همسرش میثاق که قصد مهاجرت دارد جدا شده است ، روجا موفق به گرفتن ویزا برای مهاجرت و ادامه تحصیل نمی شود و شبانه که تصمیم مـی گیـرد بـا ارسـلان باشد چرا که راه دیگری برای بهتر زندگی کردن به ذهنش نمی رسد.
اگـر کـار و فعالیت بیرون از خانه ی لیلا نبود، او در تمام طول داستان ، همان دختر افسرده و غمگینی بود که گویی دنیا برایش به آخر رسیده و دیگر امیدی بـه ادامـه زنـدگی نداشـت امـا وارد شـدن او بـه محیط های اجتماعی و فعالیت او در روزنامه کـه ذهـن و افکـار روزانـه ی او را بـه خـود مشـغول می کرد مانع از اندیشیدن او به ناملایمات زندگی و ورود او به فضای جدایی از میثـاق مـی شـد و همین امر باعث ایجاد تحولی درونی در این شخصیت گردیده بود و گفتم مهمان دارم و ته دلم شیرین شد.
چـرا نمیتوانم مثل آدم حرف بزنم ؟ چرا نمیتوانم روی تصمیم هایم بایستم ؟ کی را باید مقصر بـدانم ؟ پدرم را؟ مادرم را؟ مریضی ماهان را، که بعد از آن ، هیچ چیز زندگی ما شبیه زندگی واقعی نشـد؟ از کی این قدر ضعیف شده ام ؟ شاید از آن شب زمستان که آژیر خطر زدند و مامان ماهـان را بـه سینه اش فشار داد و داد زد: «من چه کار کنم با این بچه ی مریض ؟» (مرعشی، ١٣٩٥: ٤٠) لیلا پس از رفتن میثاق به کلی در خانه خود تنها میماند، در جای جای داستان با موقعیت - های مواجه میشویم که روایت کننده تنهایی لیلا است :« منتظر جوابم نمیماند.