خلاصة:
مکتب شناسی، مطالعه ای درجه دو و زیر فصلی از فلسفه فقه است که در آن به بازخوانی و تحلیل جریانهای فقهی با نظر به عناصری چون؛ نظام وارگی، گرایش، مبانی، روش و نظریه ها پرداخته میشود. به دلیل شیوع مغالطه در مکتب انگاری و توسعه این انگاره به اندیشه های فقهی مختلف، مطالعة موردیِ هر اندیشه در سطح مکتب را ضروری مینماید. امکان سنجی، مطالعه ای زمینه ای و ظرفیت شناسانه از اندیشه فقهی آیت الله شیخ عبدالکریم حائری با نظر به سنجش میزان تطبیق این عناصر با روشی توصیفی، تبیینی، تاریخی است. در این اندیشه، نظام وارگی به معنای تنظیم، پیوند و چینش متفاوت محتوا- اجزاء، تحلیل و نمونه ای از آن مشاهده نگردید؛ اما گرایش، مبانی، روش و نظریههای اختصاصی بهدست آمده و احراز گردید. این ویژگیها که ریشه در زمانه و زمینه شکل گیری فقه محقق حائری در نجف و سامراء دارد، منجر به احتیاط گرایی، عقلانی نگری و اعتدال محوری شده، نتایج متمایزی را رقم زده است. بر این اساس آیا اندیشه فقهی شیخ مؤسس می تواند به منزلۀ مکتب تلقی شود؟ نظرداشت آیت الله بروجردی به این اندیشه فقهی، مرجعیت شاگردان نامی وی در دوره های پسین و انتقال این میراث به نسلهای بعد همراه با پدیده انقلاب اسلامی در ایران، زمینه ساز شکل گیری، نضج و گسترش مکتبی در قم متأخر شده است که دست کم فقه شیخ مؤسس از مهمترین علل پیدایی آن است.
The study of the jurisprudential school of thought is a secondary study and sub-chapter of the philosophy of jurisprudence in which re-reading and analysis of jurisprudential movements with regard to elements such as: systematization, tendency, basics, methods and theories are discussed. Based on this, can the jurisprudential thought of Shaykh al-Mu’asis be considered as a school of thought? A contextual and capacity-based study of the jurisprudential thought of Ayatollah Shaykh ‘Abd al-Karim al-Ha’iri, to measure the degree of adaptation of these elements with a descriptive, explanatory, and historical method, shows that systematization means regulation, connection and a different arrangement of content and parts is not visible in his jurisprudence. However, there are trends, bases, methods and specific theories of jurisprudence that have their roots in the time and context of the formation of the jurisprudence of Muhaqqiq al-Ha’iri in Najaf and Samarra’, which has led to a distinctive cautiousness, rationality, and axial moderation. Thus, Ayatollah Borujerdi’s opinion on this jurisprudential thought, the authority of his famous students in the later periods, and the transfer of this legacy to the next generations, along with the phenomenon of the Islamic Revolution in Iran has been prepared the conditions for the formation, maturity and expansion of the late Qom School of Thought, which at least the jurisprudence of Shaykh al-Mu’asis is one of the most important reasons for its appearance. Keywords:
ملخص الجهاز:
اگر حسن تکلیف، قبح تکلیف بما لایطاق، نص محوری، برخورداری تمام افعال از حکم شرعی، تبعیت احکام از مصالح و مفاسد، دسترسناپذیری ملاکات احکام برای عقل، بطلان قیاس، ضرورت استکشاف حکم شرعی از طریق حجت و غیره از اصول موضوعه دانسته شود، مبانی اختصاصی در اندیشه فقهی محقق حائری جهت تصویرسازی از مقدمات تحقق مکتب چه خواهد بود؟ تتبع در آثار ایشان نشان میدهد؛ «یکسانانگاری اعتبار اطمینان با علم از هر طریقی که حاصل شود»، (حائری، (1404ق)، 23)، «ملاک دانستن جزم در حکایتگری جملۀ خبریه»، (حائری، (1408ق)، 1/69-72)، «دلالت امر بر وجوب عند الاطلاق»، (حائری، (1408ق)، 1/74)، «پذیرش تداخل اسباب و مسببات و سپس تغییر مبنا به عدم تداخل آنها»، (حائری، (1408ق)، 1/170)، «همانند انگاری علل و اوامر تشریعی با علل تکوینی» (حائری، (1404ق)، 573)، «نفی مقدمۀ اول از مقدمات حکمت یعنی احراز در مقام بیان بودن متکلم»، (حائری، (1408ق)، 1/234)، «عدم دلالت انّما بر حصر و دلالت آن بر تأکید»، (حائری، (1408ق)، 1/20-209)، «حیثی بودن جعل سلطنت ناس بر اموال و نفی فعلیت آن در جمیع حالات موضوع» (اراکی، (1415ق)، 1/40 و 62)، «نفی ضرر حقیقی در قاعده لاضرر» (خمینی، (1414ق)، 79)، «اختصاص لاتعاد به ناسی موضوع)، (حائری، (1404ق)، 315-317) و ...
آثار قلمی این شاگردان مملو از بازخوانی مبانی و دیدگاههای محقق حائری در حوزه اصول (خمینی (1381)، 96)؛ فقه (اراکی، (1414ق)، 273؛ خمینی، (بیتا) 219؛ حائری، مرتضی، (1420ق)، 234)؛ قواعد فقه (آملی، میرزاهاشم، (1395)، 3/ 586) است به نحوی که آنها را به دورۀ بعد منتقل ساختهاند (خمینی، سیدمصطفی، (1418ق)، 41، 70، 159، 167)؛ فاضل لنکرانی، (1408ق)، 94، 131، 207)؛ شبیریزنجانی (1419ق)، 4712) و دیگران نیز در آثار خود به امتداد وجود علمی شیخ مؤسس مدد رساندهاند.