خلاصة:
رابطه زبان، تفکر و فرهنگ از مسایل مورد توجه زبانشناسان از قرن نوزده تاکنون بوده است. با اثبات ارتباط تنگاتنگ و متقابل این حوزهها در دهه پایانی قرن بیستم علم جدیدی بر پایه ادغام زبانشناسی و فرهنگشناسی به نام زبانشناسی فرهنگی به وجود آمد که موضوع آن بررسی ارتباط متقابل زبان و فرهنگ و تفسیر این ارتباط است. امروزه نمیتوان در حوزه زبانشناسی کار کرد و وانمود کرد زبانشناسی فرهنگی وجود ندارد. تجلی فرهنگ در واحدهای زبانی باعث میشود نشانههای زبانی به عنوان کدهای فرهنگی عمل کنند و آیینه تمامنمای طرز فکر ملی فرهنگی گویشوران زبانی باشند. نویسنده در این مقاله با اشاره به اهمیت بررسی پایدارهای مقایسهای به عنوان واحدهای زبانی نشاندار شده فرهنگی، اهمیت توجه به آن در آموزش زبان و ارتباط بینفرهنگی را نشان میدهد. این مقاله در حوزه زبانشناسی فرهنگی مقابلهای است و روش کار تطبیقی توصیفی میباشد.
The relationship between language, thought and culture has attracted the attention of linguists Until the nineteenth century. By demonstrating the interdependence of these cases in the last decade of the twentieth century was created a new science based on the combination of linguistic and cultural studies, which is called Cultural Linguistics .It›s subject is the study of relationship between language and culture and interpretation of this relationship . Today, we can›t work in linguistics without paying attention to cultural linguistics. Expression of the culture in the component of Language makes linguistics› signs acts as cultural codes and reflects the national- cultural mentality of speakers. The author in this article referring to the importance of stable comparisons as a component of language with cultural labels shows the difference in language›s picture of the world of speakers of Russian and Farsi and the importance of attention to it in language learning process and intercultural communication. This article is in the field of comparative cultural linguistics and the method of analysis is comparative – descriptive .
ملخص الجهاز:
بــا اثبــات ارتبــاط تنگاتنــگ و متقابــل ايــن حوزههــا در دهــۀ پايانــي قــرن بيســتم علــم جديــدي بــر پايــۀ ادغــام زبانشناســي و فرهنگ شناســي بــه نـام زبانشناسـي فرهنگـي بـه وجـود آمـد کـه موضـوع آن بررسـي ارتبـاط متقابـل زبـان و فرهنـگ ، و تفسـير ايـن ارتبـاط اسـت .
(Маслова, 2001: فرهنــگ ملــي هــر کشــور در تعامــل و گفتگــو بــا ديگــر فرهنگ هــاي ملــي قــرار مي گيــرد و در ايــن ميــان ، نقــش عناصــري کــه در فرهنــگ مــادري بــه آنهــا توجــه نشــده اســت ، پررنــگ مي شــود.
اينهــا مقايســات نمادينــي هســتند کــه لايــۀ خاصــي را در سيســتم زبانــي ايجــاد کرده انــد و مشــخصۀ توليــد مجــدد (Воспроизводимость) دارنــد؛ يعنــي به وســيلۀ گويشــوران زبــان ، هــر بــار در جريــان گفتــار از نــو ســاخته نمي شــوند، بلکــه بـه صـورت عناصـر آمـاده و پيش سـاخته اي هسـتند کـه از ميـان ذخيـرة دانـش زبانـي انتخـاب شــده اند و مــورد اســتفاده قــرار مي گيرنــد (٥ :٢٠٠١ ,Лебедева).
امـا چـه آنهـا جـزء امثـال باشـند يـا نباشـند، ايـرادي بـه ايـن مسـئله وارد نمي کنـد کـه آنهـا برچسـب فرهنگـيـ ملـي دارنـد و بـا بررسـي آنهـا مي تـوان اطلاعاتــي در بــاب خصيصه هــاي فرهنگــي و ملــي گويشــوران زبــان و تصويــر زبانــي جهانــي بــه دسـت آورد.
در زبــان روســي ، بررســي پايدارهــاي مقايســه اي سال هاســت کــه توجــه زبانشناســان روس را بــه خــود جلــب کــرده اســت (ليبــدوا، موکينکــو، آگولســف ، گورباچويــچ ) و جنبه هــاي مختلــف ايــن پايدارهــا مــورد بررســي قــرار گرفته انــد و فرهنگ هــاي پايــدار مقايســه اي تدويــن شــده اند.