خلاصة:
در میان انواع ترجمه، ترجمه شعر را دشوارترین نوع دانستهاند. از آنجا که اثر شاعرانه دلالت معنایی یکایی دارد و ساختارش اصیل و سادهنشدنی است، به ترجمه تن نمیدهد. در نظر اکثر صاحبنظران، شعر در مقامی بالاتر از نظم و نثر قرار میگیرد و عناصری دارد که به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میشود. حافظ به عنوان یکی از بزرگترین شاعران ایرانزمین، غزل فارسی را به اوج رساند و در پیوند لفظ و معنا و نیز کاربرد تعبیرهای زیبا و بدیع چنان مهارتی از خود نشان داده که همچنان کمنظیر است. در مقاله حاضر، به گفتگو درباره ترجمه شعر خواهیم پرداخت و پس از آن، ترجمه یکی از غزلهای معروف حافظ را به زبان روسی تحلیل خواهیم کرد تا ترجمهناپذیر بودن شعر، بهویژه شعر عرفانی فارسی، برای خواننده آشکار شود. همچنین، در این مقاله، تحلیل ترجمه بر دو رویکرد زبانشناختی و زیباشناختی استوار خواهد بود.
Poetic translation is said to be the hardest and most laborious among the other kinds of translation. Poetic opus cannot be translated since, it owns unique semantic and its structure is noble and irreducible. Experts unanimously agree that poem possess higher dignity than prose and verse and it contains elements, which is divided into two segments: internal and external. Hafez as one of the great Iranian poets promotes Persian ghazal to its peak. In the cases of unification of form and content and implementation of beautiful phrases, he has proven such as a skill which is still remains unexampled. Here we discuss about poetic translation then we go through to analysis the translation of the famous ghazal of Hafez into Russian. We will deduce that poem and especially Persian mystical poem cannot completely and comprehensively be translated. In this article analysis of translation will be based on linguistic and aesthetic approaches.
ملخص الجهاز:
در مقالۀ حاضر، به گفتگو دربارة ترجمۀ شعر خواهيم پرداخت و پس از آن ، ترجمۀ يکي از غزل هـاي معـروف حافظ را به زبان روسي تحليل خواهيم کرد تا ترجمه ناپذير بودن شعر، به ويژه شعر عرفاني فارسي، براي خواننده آشکار شود.
طبيعي است که دانشجو يا حتي استادان و نيز هر کس که بـه ادبيـات علاقه دارد، خوش دارد بداند که آثـار معـروف شـاعران و نويسـندگان فارسـيزبـان چگونـه بـه زبان هاي ديگر ترجمه شده است و ترجمه ميشود، چه کاستيهايي در ترجمه هـا وجـود دارد و چه نکاتي بيشتر براي مترجمان که نمايندة يک ملت هستند، جالب توجه اسـت .
در اين بيت ، بين واژه هاي «يوسف گمگشته »، «کنعان »، «کلبۀ احزان » و «گلستان » مراعات نظير وجود دارد که در ترجمه ، يکي از اين واژه ها، يعني «کنعان » حذف شده است ، ضمن اينکه «يوسف گمگشته » به Jusuf( Юсуф) (٣٦٨ .
ايـن بيـت کـه از لطيف ترين ابيات اين غزل است ، به کلي در ترجمه حذف شده است .
در بيت نهم ، همان گونه که ذکر شد، دو نگرش اسـلامي وجود دارد: يکي عالم الغيب بودن خدا (که هم سر دل عاشق را ميدانـد و هـم آزار و اذيـت هـا و دردسر دادن هاي رقيب را) و ديگري که از به کار بردن اين صفت خـدا بـه ايـن شـکل برداشـت ميشود.