خلاصة:
یکی از گفتمانهای بسیار مهم و تأثیرگذار در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران که از دوران مشروطه در ایران ظهور پیدا کرد و دورانی هم هژمونیک شد و در حوادث منتهی به انقلاب اسلامی ایران با حاملیت نهضَت آزادی ایران، نیز نقش آفرینی نمود گفتمان سلطنت مشروطه است. بنا به اهمیت این گفتمان، هدف این نوشتار این است که با رویکرد تحلیل گفتمان و در قالب نظریه لاکلاو و موفه به بررسی گفتمان نهضت آزادی ایران در قبل از انقلاب بپردازد و به این سؤال اصلی که از منظر تحلیل گفتمان ابعاد و اجزاء سلطنت مشروطه( جبهه ملی) کدامند؟ بپردازد. چارچوب مفهومی این مقاله نظریه تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه و نوع روش آن، روش تحلیل گفتمان می باشد. مقاله حاضر با ابتنا بر متون اصلی و گفتارهای دست اول حاملین این گفتمان یعنی مهندس مهدی بازرگان و دکتر محمد مصدق و به روش تحلیل گفتمان به کنکاش و تحلیل در این گفتمان همت می گمارد. یافتههای این مقاله دال بر این است، که گفتمان مذکور سعی در معنا دهی به هر چهار بعد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه دارد و با تاکید بر جهان مادی به هر دو جهان مادی و معنوی معنا میبخشد. نقطهی کانونی در این گفتمان قانون است. دال برتر( هویت) اصلی در این گفتمان ایرانی است ولی پس از ایرانی واژه مسلمان هم مبین هویت افراد در این گفتمان می باشد. دالهای تهی این گفتمان عبارتند از: استقلال، آزادی، قانون، اسلام اصیل. این گفتمان، سلطنت استبدادی، سوسیالیسم، لیبرالیسم مطلق و گفتمان سلطنتاسلامی را نفی و سلطنت مشروطه را که مبتنی بر قانون اساسی و رعایت کننده قوانین شرعی باشد به عنوان وضع ایدهآل و مطلوب برای ایران پیشنهاد مینماید.
One of the most important and influential discourses in the political and social developments of Iran, which emerged from the constitutional period in Iran and became hegemonic and also played a role in the events leading up to the Islamic Revolution of Iran with the carrier of the Freedom Movement of Iran, is the discourse of the constitutional monarchy. According to the importance of this discourse, the purpose of this article is to study the discourse of the Freedom Movement of Iran before the revolution through the approach of discourse analysis and in the form Laclau and Mouffe's theory, and to the main question, from the perspective of discourse analysis, what are the dimensions and components of the Constitutional Monarchy (National Front)? Pay. The conceptual framework of this paper is the theory of discourse analysis Laclau and Mouffe and its method is discourse analysis method. This paper focuses on the main texts and first-hand speeches of the carriers of this discourse, namely Engineer Mehdi Bazargan and Dr. Mohammad Mossadegh, and by means of discourse analysis, he tries to explore and analyze this discourse. The findings of this paper indicate that the discourse tries to make sense of all four political, social, economic and cultural dimensions of society and with emphasis on the material world gives meaning to both material and spiritual worlds. The focal point in this discourse is the law. The main slab (identity) in this discourse is Iranian, but after Iran, the word Muslim also indicates the identity of individuals in this discourse. The empty slabs of this discourse are: independence, freedom, law, genuine Islam. This discourse negates the authoritarian monarchy, socialism, absolute liberalism and the discourse of the Islamic monarchy, and suggests a constitutional monarchy that is based on the Constitution and observance of sharia law as an ideal and desirable situation for Iran.
ملخص الجهاز:
با توجه به اهميت گفتمان سلطنت مشروطه و قابليت هاي تحليل گفتمان ، اين مقاله در تلاش است با استفاده از روش تحليل گفتمان به عنوان يک روش مفيد براي مطالعه انديشه ها و گفتمانها بويژه از طريق بررسي متون گفتاري و نوشتاري اصيل و دست اول ، به مطالعه و تحليل روشمند و علمي اين گفتمان بپردازد و به سؤال هاي زير پاسخ دهد: سؤال اصلي منظر تحليل گفتمان ابعاد و اجزاء سلطنت مشروطه ( جبهه ملي ) کدامند؟ محور مشروطه و اصول آن قرار مي گرفت .
تفاوت مقاله حاضر با تحقيقات پيشين اين است که در ميان تحقيقات صورت پذيرفته ، مقاله حاضر، بر خلاف ساير پژوهشها که صرفا به تاريخ نگاري و بررسي سياسي و تاريخي اين موضوع با استفاده از روشهاي غير گفتماني پرداخته اند، تنها نوشتاري است که با رويکرد گفتماني لاکلاو و موفه به تحليل گفتمان نهضت آزادي ايران و سلطنت مشروطه مي پردازد و ابعاد و عناصر گفتماني آن را مشخص مي نمايد.
لازم به ذکر است که بعد از ۱۳۴۴ اين جناح دوم و به طور خاص نهضت آزادي ايران است که مي تواند گفتمان مشروطه اما با گرايشات مذهبي را نمايندگي کند و اين گفتمان را به يک گفتمان عمده تبديل نمايد و جناح ديگر جبهه ي ملي و حتي حزب ملت و جامعه ي سوسياليست ها و به عبارت کلي تر گفتمان مشروطه ي غير مذهبي به دليل تحولات سياسي ، اجتماعي و فرهنگي که در جامعه به وجود مي آيد ديگر از رونق چنداني برخوردار نيستند و به حاشيه ي متن رانده مي شود.