خلاصة:
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی همدلی عاطفی بر اساس تنظیم هیجان و خودکنترلی در معلمان انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان شهر سنندج در سال 1396 بود که از میان آنان 425 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند و پرسشنامههای تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003)، خودکنترلی (نیکمنش، 1386) و همدلی عاطفی متعادل (مهرابیان و اپستاین، 1972) را تکمیل کردند. تحلیل دادهها از طریق آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که میان سرکوبی هیجان و همدلی عاطفی رابطه منفی وجود دارد (0/05P) و میان تکانشی بودن، عمل به وظایف ساده، جستجوی مخاطره و فیزیکی بودن در مقابل ذهنی بودن با همدلی عاطفی رابطه منفی وجود دارد (0/01P). همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که متغیر سرکوبی هیجان و متغیرهای عمل به وظایف ساده، جستجوی مخاطره و فیزیکی بودن در مقابل ذهنی بودن از مؤلفههای خودکنترلی معنادارند (0/05 P). با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت سرکوبی هیجانات و خودکنترلی پایین عواملیاند که میتوانند در همدلی عاطفی مشکل ایجاد کنند. از این رو، مدنظر قرار دادن آموزش تنظیم هیجان و خودکنترلی میتواند به افزایش همدلی عاطفی در معلمان کمک کند.
The present research has been conducted as an effort to predict emotional empathy on the basis of emotion regulation and self-control in teachers. A descriptive-correlative method was used. The statistical population consisted of teachers in the city of Sanandaj in the year 2017, 425 of whom were selected by means of stratified random sampling and asked to complete Gross and John (2003) Emotion Regulation Questionnaire, Self-control Questionnaire (Nikmanesh, 2007) and the Questionnaire Measure of Emotional Empathy (Mehrabian and Epstein, 1972). Pearson correlation and regression analysis tests were used for data analysis. Pearson correlation results pointed out a negative correlation between suppressing emotions and emotional empathy (P
ملخص الجهاز:
جامعه آماري شامل معلمان شهر سنندج در سال ١٣٩٦ بود که از ميان آنان ٤٢٥ نفر به روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي انتخاب شدند و پرسشــنامه هاي تنظيم هيجان (گروس و جان ، ٢٠٠٣)، خودکنترلي (نيک منش ، ١٣٨٦) و همدلي عاطفي متعادل (مهرابيان و اپســتاين ، ١٩٧٢) را تکميل کردند.
Wang, Chen, Xiao, Ma & Zhang 8.
Contardi, Imperatori, Penzo, Del Gatto & Farina 13.
Eisenberg, Fabes, Murphy, Karbon, Maszk پيش بيني همدلي عاطفي براساس تنظيم هيجان وخودکنترلي درمعلمان تنظيم هيجان ١ (انگيختگي بهينه ) که نقشــي مهم در فرايند پاســخدهي همدلانه دارد (آيزنبرگ ، فيبز، مورفي ، کاربن ، اسميت و ماسک ، ١٩٩٦)، توانايي شخص در به کارگيري راهبردهاي مؤثر رويارويي در جريان موقعيتهاي فشــارزا و استرس آور است (وانگ ، ســيلوا، کتسويوويچ ، شراگر، بلوم ٢ و همکاران ، ٢٠١٣).
Wong, Silva, Kecojevic, Schrager, Bloom 3.
Soto, Perez, Kim, Lee & Minnick 20.
Roth, Benita, Amrani, Shachar, Asoulin 2.
Denson, Wilkowski, DeWall, Friese, Hofmann 9.
Telzer, Masten, Berkman, Lieberman & Fuligni 10.
در پايان ، اين پژوهش نيز مانند ســاير پژوهشها از محدوديتهايي برخوردار بود ازجمله اينکه براي ارزيابي همدلي عاطفي ، تنظيم هيجان و خودکنترلي معلمان تنها از پرسشنامه استفاده شده که ممکن است نتايج تحت تأثير سوگيري خوشايندي اجتماعي قرار گرفته باشد.
Integrative emotion regulation predicts adolescents’ prosocial behavior through the mediation of empathy.
The role of emotion regulation in situational empathy-related responding and prosocial behavior in the presence of negative affect.