خلاصة:
حیا در جامعه ایرانی همواره از ارزشهای فرهنگی محسوب شده و اگرچه کاربرد عام دارد ولی از گذشته بخش مهمی از زنانگی آرمانی جامعه ایرانی را تشکیل داده است. علاوه بر فرهنگ، در گفتمان دینی رسمی نیز بر حیا تأکید میشود و پیوند وثیقی نیز با حجاب و برخی رفتارهای زن دارد. چنین رویکردی موجب شده است با کمترشدن تمایل زنان به الگوهای مطلوب رسمی حجاب در سالهای اخیر، این ذهنیت ایجاد شود که حیا از جامعه رخت بسته است. اما در جامعه امروز حیا صفتی مهم و زنده است و شاید بتوان از تغییر معنای آن نزد زنان صحبت کرد. در این پژوهش به دنبال کشف معنای حیا در نزد زنان ایرانی و درک و تصور ایشان از این مقوله، با اتخاذ رویکرد پدیدارشناختی و استفاده از روش تحلیل مضمونی، ضمن مصاحبه عمیق نیمهساختیافته با 20 نفر از زنان 18 تا 35 سال به ارائه صورتبندی از معانی حیا نزد زنان ایرانی پرداخته شد. سه مقوله اصلی «سیاست رهاییبخش- سیاست زندگی»، «بازاندیشی مقید و همدلانه» و «ساخت رسمی تجسدیافته»، مقولاتی بودند که استخراج شدند و گویای سه دسته مواجهه زنان ایرانی با مقوله حیاست که توانسته فضای بینالاذهانی زنان در نسبت با این مفهوم را شکل دهد.
Modesty in Iranian culture has special features in dress and behavior for women, and today, with the change in the style of dress and behavior of women, the mentality has been created that Modesty has been removed from society. Despite this initial impression, there is ample evidence that many expressions of modesty are still prominent. In fact, in today's society, modesty is an important and living trait, but it is no longer the same as in the past, and not all women have the same view and approach to modesty, and perhaps we can talk about changing the meaning of modesty. In this study, following the discovery of the meaning of modesty in Iranian women and their perception, by adopting a phenomenological approach and using the method of thematic analysis, while in-depth semi-structured interviews with 20 women aged 18-35 years to provide a formulation of meanings Modesty was addressed to Iranian women. The three main categories of "liberation policy - politics of life", "restrained and empathetic rethinking" and "embodied formal construction" were the categories that were extracted from the interviews and 39 sub-categories and show the three categories of Iranian women 's confrontation with the category of modesty.
ملخص الجهاز:
The main and secondary categories extracted from the interviews مقوله اصلي مقوله فرعي فرودستي نظام مند زن مستعمره ساختن بدن زن چندپارگي جامعه شکاف ميان نظم سياسي و سپهر اجتماعي تشديد بياعتمادي به گفتمان رسمي استحاله سرد ارائه الگويي براي تبعيض جنسيتي سياست رهاييبخش - سياست شرمسارسازي نسبت به طبيعت زنانه زندگي استيگماي بيحيايي ابزاري براي کنترل اجتماعي رسمي و حذف مقاومت نشانه شناختي در برابر استيگماي بيحيايي حيا به مثابه امري پيشاديني و اخلاقي حيا به مثابه عرف حيا به مثابه حفظ حرمت تلاش براي مقابله با فشارهاي منفي اجتماعي موقعيت مندي، مکان مندي و پروفايل محوربودن حيا حيا امري فراجنسيتي مقوله اصلي مقوله فرعي طرد وضعيت موجود در محتوا و روش در جامعه پذيري اوليه نسل جديد آندروژن شدن مفهوم حيا انتقاد از تبعيض تاريخي نسبت به زنان مقابله با سوءتعبير از حيا به انفعال زن اجحاف به حيا با تقليل آن به حجاب تلاشي دوپهلو براي فرار از استيگماي بيحيايي تجربه لذتي غم زده با طراحي نمايش طنز نمايش شجاعتي پرخاشگرانه بازانديشي مقيد و همدلانه حيا؛ راهي براي رهايي از نظم نمادين تحليل مدار (عامل بازدارنده از ابژگي و خودابژگي زن ) استيگماي «بيحيا»؛ مجازاتي براي جنايت عليه «تيم » زنان زن و مرد به مثابه بدن هاي جنسيشده حيا به مثابه عرف موقعيت مندي، مکان مندي و پروفايل محوربودن حيا انتقال حيا به نسل جديد براي ايجاد مصونيت و جلوگيري از خودابژگي حيا به مثابه حرمت تهديدشده ، خودمهارگري و تأثر دروني زمينه طبيعي حيا در زنان حفظ حجاب شرعي؛ مصداق حيا تقدم حجاب شرعي بر عرف ساخت رسمي تجسديافته بيحجابي يکي از نشانه هاي بيحيايي فروکاهش زيست جهان به يک قرائت رسمي و حذف تکثرها مشاهده مبتني بر سلسله مراتب توجه به قالب هاي رفتاري تعريف شده براي زن و مرد حاملان خالص آموزه هاي نسل پيشين به نسل جديد پس از کدگذاري اوليه و به دست آوردن مقولات فرعي، دسته بندياي که به نظر ميرسيد بتواند هم جامعيت و دربرگيري مقولات احصاءشده را داشته و هم نمايش دهنده و گوياي مفهوم «حيا» در بين الاذهانيت زنان ايراني باشد، دسته بندي بر مبناي مواجهه مصاحبه شوندگان با آموزه هاي انتقال يافته به ايشان به ويژه در نظام گفتمان رسمي است .