خلاصة:
پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است که نظریات تفسیری علامه طباطبایی، در رویکرد کارآمد ناظر به مؤلف، چگونه مورد توجه قرار گرفته است. بررسی تحلیلی و توصیفی نظریات تفسیری علامه، در رویکرد ناظر به مؤلف، حکایت از آن دارد که ایشان تفسیر را فهم مراد مؤلف قرآن-خداوند- دانسته، از این رو خداوند به عنوان مؤلف قرآن باید مستقیم – و به درو از متن و یا مفسر- مورد توجه قرار گیرفته، تا کشف و فهم مراد او میسر گردد. ارزیابی و نقد دیدگاه ایشان با توجه به روش اجتهادی و قرآن به قرآن، در تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، در سه جهت: تاکید بر مؤلف با تکیه برمتن، تعامل با مسلمات دین و عقل، تعمیم پذیری و فرابخش بودن، میزان تطابق با معیارهای کارآمدی و مقبولیت را آشکار می دارد.ارزیابی و نقد دیدگاه ایشان با توجه به روش اجتهادی و قرآن به قرآن، در تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، در سه جهت: تاکید بر مؤلف با تکیه برمتن، تعامل با مسلمات دین و عقل، تعمیم پذیری و فرابخش بودن، میزان تطابق با معیارهای کارآمدی و مقبولیت را آشکار می دارد.
The Holy Quran is the only divine book safe from distortion, and it includes the program of human guidance, in all ages and individuals, whose verses must be understood accurately and correctly. This has led to the emergence of various interpretive theories of commentators over the centuries, and the quantitative and qualitative expansion of the understanding of the divine book. The present study seeks to answer the question of how Allameh Tabatabai's interpretive theories have been considered in an efficient approach to the author. Analytical descriptive study of Allameh's interpretive theories, in the approach of the author, indicates that he considers interpretation to be the meaning of the author of the Qur'an - God - so God as the author of the Qur'an should be direct - and away from the text or the interpreter. It has been considered in order to discover and understand what he means. Evaluation and critique of his view according to the method of ijtihad and Quran to Quran, in Tafsir Al-Mizan Fi Tafsir Al-Quran, in three directions: emphasis on the author based on the text, interaction with the tenets of religion and reason, generalizability and transcendence Reveals efficiency and acceptability
ملخص الجهاز:
بررسي توصيفي تحليلي نظريات تفسيري علامه ، در رويکرد ناظر به مؤلف ، حکايت از آن دارد که وي تفسير را فهم مراد مؤلف قرآن -خداوند- دانسته ، از اين رو خداوند به عنوان مؤلف قرآن بايد مســتقيم - و به دور از متن و يا مفســر- مورد توجه قرار گرفته تا کشف و فهم مراد او ميســر گردد.
و موارد بي شــمار ديگر، اما اين پژوهش درصدد آن اســت که براي نخستين بار نظريه تفســيري را، بر اساس معيارهاي کارآمد ناظر به مؤلف ، در نظريات تفسيري ديدگاه علامه طباطبايي ، مورد ارزيابي و تحليل قرار دهد.
همچنين رويکرد تفســيري ، نمي تواند مبناي تفسيري باشد؛ چرا که مبنا و روش تفسيري مستند يا مستنداتي است که مفسر بر اساس آن کلامي را که خود ساخته و پرداخته ، به عنوان تفسير کلام خدا، و معنا و مقصود آيات الهي قلمداد مي کند و تنها راه دستيابي کامل به مقاصد قرآن را منحصرا همان مستند يا مستندات به حساب مي آورد (عميد زنجاني ، ١٣٧٩: ٢١٥).
علامه طباطبايي ، بيان معناي متن را، به تنهايي تفسير نمي داند (همان ، ٣/ ٧٦)، و عنوان تفســير را وقتي صادق دانسته که فهم برآمده از متن ، بيان و تبيين شود، و مفسر به فهم رسيده ، و معاني واژگان که مقصود مؤلف است دريافت شود (طباطبايي ، ١٤١٢: ٣/ ٧٦- بپيهااپري :و ت٨ابستان ٧٧).
ارزيابي نظريات تفسيري علامه طباطبايي ، حاکي از آن است که ايشان در بيان لايه هاي مختلفي از وحدت موضوعي آيات و سور، به تعميم پذير و فرابخش بودن مراد خداوند متعال به عنوان مؤلف قرآن کريم پرداخته است .