خلاصة:
مفهوم حاکمیت نیز همانند بسیاری از مفاهیم حقوق عمومی از زمان پیدایش تا کنون دستخوش تغییر و تحول شده است و بار معنایی آن به تناسب شرایط زمان و تحولات جهانی تا حدود زیادی دگرگون شده است؛ این مفهوم دیگر مانند گذشته به معنای کنترل و نظارت مطلق دولت بر شهروندان خود نیست و قلمرو سرزمینی اقتدار دولت را به صورت مطلق تضمین نمی کند. تحولات مختلفی در طی چند قرن اخیر باعث شد که این تعریف و تلقی از حاکمیت دگرگون شود. سوالی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته این است که این تحول چه تاثیری بر گسترده عملکرد دولت و رابطه بخش عمومی و خصوصی داشته است؟ پیدایش و توسعه شبکه های اطلاعاتی، الگوهای حکمرانی و مرزهای حاکمیت دولت های ملی را تحت تاثیر قرار داده است؛ دیگر دولت ها تنها کنشگران موضوعات فناورانه در سطح جهانی نیستند و در واقع به نوعی شاهد تنوع بخشی به منبع اقتدار هستیم؛ شکل گیری شبکه های وفاداری در سطح جهانی مانند گروههای حاشیه ای، جنبش های اجتماعی و گروههای تروریستی به نادیده گرفتن مراکز سنتی مشروعیت و اقتدار منجر شده است. بر این اساس، دولت ها دیگر نمی توانند روابط خود را با مردم و حوزه خصوصی به شکل سابق تعریف و تدوین کنند و محدودیت های گسترده ای برای آن ها در این زمینه ایجاد شده است.
The concept of sovereignty, like many concepts of public law, has changed and evolved since its inception, and its semantic burden has changed to a large extent in accordance with the conditions of the time and global developments; This concept no longer means, as in the past, the absolute control and supervision of the state over its citizens, and the territorial territory does not guarantee the absolute authority of the state. Various developments over the last few centuries have changed this definition of government. The question examined in this article is what effect has this development had on the broader performance of government and the relationship between the public and private sectors?The emergence and development of information networks has influenced the governance patterns and boundaries of national governments; Other governments are not the only actors in global technology issues, and in fact we are witnessing a kind of diversification of the source of power; The formation of global loyalty networks such as marginalized groups, social movements and terrorist groups has led to the disregard for traditional centers of legitimacy and authority. Accordingly, governments can no longer define and regulate their relations with the people and the private sphere in the same way as before, and extensive restrictions have been imposed on them in this regard.
ملخص الجهاز:
اثير تحول مفهوم حاکميت بر گستره عملکرد دولتها 1 کرامت خلفي تاريخ دريافت : ١٣٩٩/١٢/٢٠ ياسر روستايي ٢ تاريخ پذيرش :١٤٠١/٠٣/٢٠ 3 عبد النعيم شهرياري چکيده : مفهوم حاکميت نيز به مانند بسياري از مفاهيم حقوق عمومي از زمان پيدايش تا کنون دستخوش تغيير و تحول شده است و بار معنايي آن به تناسب شرايط زمان و تحولات جهاني تا حدود زيادي دگرگون شده است ؛ اين مفهوم ديگر مانند گذشته به معناي کنترل و نظارت مطلق دولت بر شهروندان خود نيست و قلمرو سرزميني اقتدار دولت را به صورت مطلق تضمين نميکند.
سوالي که در اين مقاله مورد بررسي قرار گرفته اين است که اين تحول چه تاثيري بر گسترده عملکرد دولت و رابطه بخش عمومي و خصوصي داشته است ؟ پيدايش و توسعه شبکههاي اطلاعاتي، الگوهاي حکمراني و مرزهاي حاکميت دولتهاي ملي را تحت تاثير قرار داده است ؛ بر اين اساس ، دولتها ديگر نميتوانند روابط خود را با مردم و حوزه خصوصي به شکل سابق تعريف و تدوين کنند و محدوديتهاي گستردهاي براي آنها در اين زمينه ايجاد شده است .
( در دورهاي که در نظام بين الملل از آن به عنوان دوره مدرن ياد ميشود، کشورها مرز مشخص با يکديگر داشته و اگرچه مناقشات مرزي و سرزميني فراواني بين دولتهاي مختلف همچنان باقيمانده و در مقاطعي نيز منجر به بروز جنگ شده است ، اما اين تقسيم بنديهاي مرزي عمدتا از سوي دولتها پذيرفته شده حق کشور براي کنترل سرزميني خود درون مرزهايش تعريف شده است و از سوي جامعه بين المللي به رسميت شناخته ميشود.