خلاصة:
روابط ایران و افغانستان بر مبنای مشترکات بسیاری که درتاریخ، فرهنگ و دین داشتهاست استوار بودهاست. در دوران حکومت پهلوی آرامش نسبی بین دو کشور برقرار بود و حاکمان دو کشور روابط صمیمانه ای با یکدیگر داشتهاند. انقلاب اسلامی در ایران سال 1357 به وقوع پیوست و هم زمان مردم افغانستان دولت جدید کشورشان را کمونیستی و کافر خطاب میکردند امام خمینی انقلاب ایران را اسلامی معرفی نمود که باعث شد انقلاب اسلامی در افغانستان دارای محبوبیت شود و طرفدارانی را به خود جلب کند در این رساله به دنبال آن هستیم دیپلماسی اقتصادی را معرفی و تبیین کنیم و به عنوان یک عنصر مشترک منفعت محور و سودآور، دیپلماسی اقتصادی ایران و افغانستان را در دو دوره پهلوی و جمهوری اسلامی مورد مقایسه، ارزیابی و تحلیل قرار دهیم. با وجود اشتراکات فرهنگی و نیاز دیپلماسی اقتصادی قوی بین دو کشور ایران و افغانستان،با توجه به عدم توجه به دیپلماسی اقتصادی و عدم کارآمدی آن در روابط دو کشور به دلیل عدم وحدت نظر و هماهنگی مسئولین دو کشور در تعیین اولویت ها، فقدان استراتژی اقتصادی، تاثیر عوامل ایدئولوژیکی و نقش آفرینی کشورهای دیگر چون پاکستان، آمریکا و... بر روابط دوکشور دیپلماسی اقتصادی کارآمدی بر روابط دو کشور تاکنون حاکم نبوده است. لازم است برای ایجاد یک دیپلماسی کارآمد در روابط دو کشور تغییر نگرش هم در حوزه اندیشه و استراتژی و هم در حوزه اجرا و عملیاتی داشته باشیم.
Iran-Afghanistan relations have been based on many commonalities in history, culture and religion. During the Pahlavi regime, there was relative peace between the two countries and the rulers of the two countries had cordial relations with each other. The Islamic Revolution took place in Iran in 1978 and at the same time the people of Afghanistan called the new government of their country communist and infidel. Imam Khomeini introduced the Iranian Revolution as Islamic, which made the Islamic Revolution popular in Afghanistan and attracted supporters. Thesis seeks to introduce and explain economic diplomacy and to compare, evaluate and analyze the economic diplomacy of Iran and Afghanistan in the two Pahlavi and Islamic periods as a common interest-oriented and profitable element. Despite the cultural commonalities and the need for strong economic diplomacy between Iran and Afghanistan, due to the lack of attention to economic diplomacy and its inefficiency in relations between the two countries due to lack of unity of opinion and coordination of officials in determining priorities, lack of economic strategy. The impact of ideological factors and the role of other countries such as Pakistan, the United States, etc. on the relations between the two countries Effective economic diplomacy has not ruled the relations between the two countries so far. In order to create an effective diplomacy in the relations between the two countries, it is necessary to change our attitude both in the field of thought and strategy and in the field of implementation and operation.
ملخص الجهاز:
به عبارت ديگر يک سفير کشور و آتشه تجاري آن بايستي تمام هوش و ذکاوت و همه آموزه هاي سياسي خود را در راه احياي اقتصاد، بخش هاي اصلي اقتصاد مانند کشاورزي و تجارت به کار گيرند که چگونه بتوانند بيشترين صادرات را به آن کشورها داشته باشند؟ چگونه بيشترين سرمايه گذاري خارجي جذب است ؟ چگونه راه کشور را به سوي مدرن ترين تکنالوژيهاي جهان باز است و براي نيل به اين اهداف ، چگونه کشورشان را از درگير شدن منازعات منطقه اي و بين المللي دور نگه مي باشد؟ با توجه به وضعيت کشور که سالها درگير جنگ هاي خارجي و داخلي خانمان سوز بوده مي باشد، سيمي باشد اقتصادي و توجه به سازوکارهاي آن نياز مبرم امروز ممي باشد تا از اين وضعيت نابسامان اقتصادي و سياسي بيرون کرد.
سيمي باشد اقتصادي در ايران در حال حاضر با توجه به وضعيت نامطلوب اقتصاد داخلي و جايگاه نامناسب آن در عرصه اقتصاد جهاني، همچنين تاکيد اسناد بالادستي کشور به ويژه سند چشم انداز بر ارتقاي جايگاه اقتصادي و فن آوري ايران در منطقه ، اولويت دادن به تعامل اقتصادي سازنده و اثربخش با جهان در قالب سيمي باشد اقتصادي که از ظرفيت بهره گيري از منافع اقتصاد جهاني برخوردار ميباشد، به يک ضرورت اجتناب ناپدير تبديل شده مي باشد، زيرا در شرايط فعلي که کشور تحت فشارهاي بين المللي از طريق اعمال تحريم هاي اقتصادي مي باشد، اتخاذ سيمي باشد خارجي توسعه گرا و تعامل فعال در سطوح منطقه اي و فرامنطقه اي، ميتواند با کمرنگ نمودن تصوير امنيتي ايران از طريق اعتمادسازي در روابط خارجي، منجر به ثبات در مناسبات تجاري و جذب سرمايه گذاري خارجي شود و با افزايش کارايي اقتصادي از طريق انتقال فن آوريهاي نو و دانش بنيان ، اثري مثبت بر روند رشد و توسعه کشور داشته باشد.