خلاصة:
این تحقیق با استفاده از بازده ماهانه30 شرکت بورسی از فروردین 1375 تا اسفند 1385 (132 ماه) و بازده ماهانه بورس تهران بر مبنای شاخص بازده نقدی و قیمت، به آزمون تجربی و مقایسه دو مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) و قیمتگذاری آربیتراژ (APT) میپردازد. نتایج این تحقیق شواهدی در تأیید تجربی مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ارائه میدهد اما قیمتگذاری آربیتراژ را تائید نمیکند.
نتایج این تحقیق دال بر تأیید و برتری نسبی CAPM، با نتایج بسیاری از تحقیقات ایرانی همچون پیرصالحی (1372)، شفیعزاده (1375)، حنیفی (1376)، و ظریففرد و قائمی (1382) ناسازگار است. از سوی دیگر، برخی تحقیقات ایرانی انجام شده، همچون رهنمای رودپشتی و مرادی (1384)، شواهدی دال بر وجود بیش از یک عامل اقتصادی موثر بر تبیین بازده سهم در تائید APT ارائه کردهاند، در حالی که در نتیجه این تحقیق نشانی از عوامل متعدد موثر بر بازده سهم دیده نمیشود که احتمالاً نشان میدهد نظریه قیمتگذاری آربیتراژ در بازار ایران به طور تجربی قابل تأیید نیست. انجام آزمونهای اضافی و تجزیه و تحلیل حساسیت نیز نتایج را تغییر نداد.
This paper empirically investigates and compares the capital asset pricing model (CAPM) and arbitrage pricing theory (APT) using 132 monthly market returns of TSE based on TSE main index (TEDPIX) and returns of 30 stocks listed on Tehran Stock Exchange (TSE) for the period of 2008-1997. Our results provide evidences in support of CAPM, inconsistent with previous papers of Bakhshandeh (1992), Hamadani, and Pirsalehi (1995), Shafie zadeh (1997), Hanifi (1998), Zariffard-Ghaemi (2003). However, some other Iranian researches Presents more than one economic factor effective on explanation of stock return consistent with APT but we did not experienced several factors effective on this issue.
ملخص الجهاز:
از سوی دیگـر، برخـی تحقیقـات ایرانـی انجـام شـده ، همچـون رهنمـای رودپـشتی و مـرادی (١٣٨٤)، شواهدی دال بر وجود بیش از یـک عامـل اقتـصادی مـوثر بـر تبیـین بـازده سـهم در تائیـد APT ارائـه کرده اند، در حالی که در نتیجه این تحقیق نشانی از عوامل متعدد موثر بر بازده سهم دیده نمی شود کـه احتمالاً نشان می دهد نظریه قیمت گذاری آربیتراژ در بازار ایران به طور تجربی قابل تأیید نیـست .
آنهـا در کـار خـود بـه بررسـی ایـن موضـوع پرداختند که آیا در بورس اوراق بهادار تهران ، بین ریـسک سیـستماتیک و بـازده سـهام عـادی ارتبـاط خطی ساده و مثبت وجود دارد یا خیر؟ نتایج تحقیقات آنها نشان داد که ریسک سیستماتیک به تنهایی ، تغییرات بازده سهام شرکت ها را نمی تواند توجیـه نمایـد و بنـابراین CAPM تأییـد نمـی شـود (جوکـار تنگ کرمی ، ١٣٨٥).
همچنین ، او از آزمون فرضیة دوم چنـین نتیجـه گرفتـه است که برای توضـیح بـازده سـهام در بـورس اوراق بهـادار تهـران ، مـدل قیمـت گـذاری دارایـی هـای سرمایه ای بر نظریة قیمت گذاری آربیتراژ ارجحیت دارد، اگـر چـه در ایـن بـازار، مـدل قیمـت گـذاری دارایی های سرمایه ای نیز برقرار نمی باشد (محسنی دمنه ، ١٣٨٦، ص ١٢).
همچنین ، در تحقیق مذکور، برای آزمون آربیتراژ از روش تحلیل عاملی بر روی بازده ماهانه سـهام و نیز فاکتورهای کلان اقتصادی استفاده شده است که اجـرای تحلیـل عـاملی بـر روی بـازده ٣٠ سـهم ، تعـداد ٥ عامل و بر روی ٢٥ فاکتور اقتصاد کلان تعداد ٨ عامل اثر گذار را مشخص می کند.