خلاصة:
هدف شناسی مقررات حقوق شرکت ها حاکی از این است که مقررات حقوق شرکتهای سهامی ضمن توجه به منافع سهامداران در راستای حداکثرسازی ثروت سهامداران باید منافع سایر گروههای ذینفع نیز در نظر گرفته شود. همگرایی دو نظریه تفوق سهامداران و ذینفعان در رویکرد جدید حاکمیت شرکتی ترکیبی بیانگر این است که در نظر گرفتن منافع سایر گروههای غیر سهامدار در ادارة شرکت به منظور حداکثرسازی منافع پایدار و بلند مدت سهامداران شرکت است. در این مقاله ضمن بررسی و تحلیل تئوری ذینفع به این نتیجه میرسیم که رویکرد ذینفع محوری در مقررات شرکتهای سهامی ایران نیز پذیرفته شده است .
Studying the purpose of corporate laws and regulations shows that in order to maximize shareholders’ wealth, stock company law must take into account the other stakeholder groups’ interests beside shareholders interests. Convergence of the two theories, shareholder primacy and stakeholder primacy in new approach to corporate governance recognizes that taking into account the interests of other non-shareholder groups in running corporate is for maximization of long term satable and shareholders’ interests. By studying and analyzing the stakeholder theory in this article, we will conclude that stakeholder approach has been accepted in Iran stock companies laws too.
ملخص الجهاز:
تئوری ذینفعان با رویکرد مقررات شرکت های سهامی ایران محمد عیسایی تفرشی ١ / جمشید یحیی پور 2 چکیده هدف شناسی مقررات حقوق شرکت ها حاکی از این است که مقررات حقوق شرکت های سهامی ضمن توجه به منافع سهامداران در راستای حداکثرسازی ثروت سهامداران باید منافع سایر گروههای ذینفع نیز در نظر گرفته شود.
Sterategic Management فریمن با انتشار اثر خود تحت عنوان مدیریت استراتژی در ادبیات ذینفع نقش اساسی ایفاء کرده به عقیده فریمن هدف از مدیریت گروه های ذینفع باید ایجاد روش هایی برای مدیریت گروه های مختلف در مراتبی است که منجر به یک سبک راهبردی و استراتژی گردد، به علاوه او بر این عقیده است که گروه های ذینفع یا مدیریت ذینفع با یک رویکرد ذینفع به مدیریت راهبردی نشان میدهد که مدیران باید فرآیندی را تدوین و اجراء کنند که افرادی را که در فعالیت تجاری ذینفع میباشند راضی نگه دارد.
با استفاده از واژگان تئوری نمایندگی با فرض موضع مسئولیت منحصر به فرد مدیران ، منافع آنها نه تنها باید با منافع سهامداران ، بلکه با منافع عام گروه های ذینفع دیگر هماهنگ شود بین گروه کلی روابط ذینفع ـ نماینده و روابط نماینده ـ اصیل که در تئوری نمایندگی بیان میشود هر دو دسته روابط مستلزم یک قرارداد صریح یا ضمنی میباشد که هدف آن سازگاری بین منافع مختلف است ، به علاوه هر دو رابطه با ساختار حاکمیت شرکتی کنترل میشوند ( ,.
فریمن در کتاب خود تحت عنوان تئوری ذینفع در شرکت های مدرن از تعریف فوق البته با کمی اصلاح استفاده کرده است : گروه هایی که وجود آنها برای بقاء یا موفقیت سازمان ، حیاتی است Fontaine ; ٢٠٠٤ , Freeman) (٢٠٠٦.