خلاصة:
پرسش اصلی ما در پژوهش حاضر این بوده است: «نویسندگان متونی که ایرانیان را دورو خواندهاند چگونه نظر خود را به مخاطب منتقل کردهاند». بنابراین، بهجاست که سؤال کنیم انتقال این مفهوم با چه روشهایی صورت گرفته و چهبسا از خلال مطالعۀ متون این دوره، متوجه شویم برخی نویسندگان موردنظر، خود چگونه به این نتیجه رسیدند که ایرانیان مردمانی دورو هستند. در این مقاله با روش «تحلیل محتوای کیفی»، بخشهایی از متونی چون سفرنامهها، گزارشها، خلقیاتنویسیها که از دوران صفوی تا پهلوی ایرانیان را به صفت دورویی متصّف کردهاند، تحلیل شده و راهبرد نویسندگان در نسبت با مقولات ادوارد سعیدی مشخص شده است. در این مقاله با تمرکز بر راهبردهای نویسندگان در انتساب یک صفت، متونی را بررسی کردیم که به دورویی ایرانیان اشاره کردهاند. تعدادی از نویسندگان به دورویی دولتیان اشاره میکنند، آن را مذمت مینمایند و صفت بارز طبقۀ حاکم تلقی می-کنند؛ تعدادی دیگر از نویسندگان این دورویی در طبقۀ حاکم را به کل ایرانیان تعمیم می دهند. تعدادی از سفرنامهنویسان پس از مشاهدۀ تملق و دوروریی مشاهده شده از جانب مردم زیردست در مقابل اربابان قدرت، بدون در نظر گرفتن شرایط ارباب رعیتی حاکم بر جامعه ایران و اقتضائات این شرایط، آنچه که اقتضاء موقعیت نام میگیرد، تمام مردم ایران را دورو و متملق میخوانند. و در آخر؛ برخی نویسندگان مانند شاردن و گوبینو با راهبرد بیش تعمیمدهی و یکپارچهسازی با دیدن یک یا دو مورد ویژگی اخلاقی آنرا به تمامی ایرانیان نسبت میدهند.
Our main question in the present research was: "The authors of the texts that read the Iranian people how they transmitted their opinion to the audience." So, right now, we ask how the transfer of this concept was carried out, and how often through the study of the texts of this period, we will find out how some writers themselves came to the conclusion that Iranians are duplexers. In this paper, using the method of "content analysis", the analysis of parts of texts such as travelogues, reports, in fact, texts that have characterized the Safavid to Pahlavi era as duplicates, The author's strategy has been compared with those of Edward Saeedi. In this paper, by focusing on authors' strategies in assigning a trait, we examine texts that point to the duplicity of Iranians. A number of writers point to the dilemma of the state, denounce it, and characterize the ruling class; other authors of this duplicity in the ruling class generalize to all Iranians. A number of travel writers after watching the flood and dwarves observed by the people under the control of the masters of power, regardless of the conditions of the lord of the ruling society of Iran and the circumstances of this situation, what is called the position of necessity, all the people of Iran Make it fun and enjoyable. Finally, some writers such as Shardin and Goobino attribute it to all Iranians with a more integrated strategy and integration by seeing one or two moral attributes.
ملخص الجهاز:
حال ، پرسش اصلي ما در پژوهش حاضر اين است که نويسندگان متوني که ايرانيان را دورو خوانده اند، چگونه نظر خود را به مخاطب منتقل کرده اند؟ با توجه به بازه اي که براي پژوهش انتخاب کرده ايم ، يعني از صفويه تا پهلوي ، به خوبي مي دانيم نمي توان از نويسندگان متون اين دوره انتظار داشت با روش هاي آماري امروزي - که تعميم يک ويژگي را به يک گروه ، معتبر و ممکن مي کنند- به دورويي به عنوان يک صفت ملي در ميان ايرانيان پي برده باشند و با استدلال هاي مقبول در همان روش ها نيز يافتۀ خود را براي مخاطبانشان شرح دهند و پذيرفتني کنند؛ بنابراين ، بايد اين سؤال را مطرح کنيم که انتقال مفهوم «دورويي» با چه روش هايي صورت گرفته است ؟ با مطالعۀ متون اين دوره درمي يابيم که برخي نويسندگان موردنظر چگونه به اين نتيجه رسيدند که ايرانيان مردماني دورو هستند.
پرسشي که سعيد مطرح کرده است ، در پژوهش حاضر بدين صورت برگردان مي شود: توصيف ايرانيان به عنوان «دورو» در آثار سفرنامه نويساني که ايرانيان را دورو خوانده اند، بر چه اساسي بوده و چه نسبتي با واقعيت برقرار کرده است ؟ براي تشخيص راهبردهاي توصيف و تبيين دورويي ايرانيان براي مخاطب ، در متوني که اين صفت را درمورد ايرانيان صادق دانسته اند، مقوله بندي آرمين امير (١٣٩٦) از تبارشناسي ادوارد سعيدي در کتاب شرق شناسي را برگزيده ايم .