خلاصة:
در آمریکا از اواسط دهه 1960 موضوع بی تفاوتی اجتماعی مورد توجه قرار گرفت و مطالعات گسترده ای در این باره انجام شد،اما در ایران به تازگی به این موضوع توجه شده و علل وپیامد های آن مورد بررسی قرار گرفته است. در زندگی های امروز- به ویژه زندگی های شهری-موقعیت های اضطراری پیش می آید که فرد به شدت نیازمند یاری دیگران است.در سال های اخیربه نظر می رسد افراد به این نیاز توجه چندانی ندارند. این پژوهش بارویکردکیفی و روش نظریه مبنایی انجام شده وطی آن با 30 نفر از مناطق مختلف تهران درباره موضوع بی تفاوتی مصاحبه و علل ونتایج بی تفاوتی اجتماعی را از خلال این مصاحبه استخراج شده است. که نبود احساس مسئولیت،ترس،درگیری های فراوان شخصی،تامین نشدن نیازهای اولیه و.... ازعلل بی تفاوتی اجتماعی وتنهایی وهرج و مرج از عواقب آن هستند.آموزش مقوله بسیار مهمی ذر این حوزه است زیرا بسیاری از مردم در برخورد با موقعیت های مختلف واقعا نمی دانند چه باید بکنند و چه کاری درست است.
In the U.S.A “Social Apathy” was noticed and very research was done about this.But in Iran “Social Apathy” was noticed recently .In daily life ,specialy in the cities,sometimes people need to help.In the recently years seem people do not notice to this need.This study was done whith “ Granded theory “method and was done 30 interwiue s with people who live in the Tehran.Then causes and conclusion of “social Apathy”were found.Scare,a lot of personal beasy,problem repeat,…are some of causes and alonly and anarchy are some of its conclusions.Training in this fieled is very very importa nt.People really don’t know what to do ,when a person need to help, they don’t know what is true in that position.Some people don’t have trust,some of them say I don’t have time and….continuing of this condition is harmfull for socity.People become faraway from eachother and become alone and alone.Problemes become more and more.Socity becomes weak.
ملخص الجهاز:
(Deaux, 1990: 211) پژوهش گستردة آليس روسي و پيتر روسي دربارة تمايل به نوع دوستي در سه گروه خويشاوندان خوني، خويشاوندان نسبي و غير خويشاوندان (١٢٢ :١٩٩٠ ,Rossi)، پژوهش برنشتاين ، کراندال و کيتاياما دربارة تمايل به نوع دوستي در وضعيت هاي بسيار اضطراري که در آن خطرهاي جاني وجود دارد (٥٤٣ :١٩٩٤ ,Burnstein and others)) و آزمايش هاي امسويلر (٢٣٩ :١٩٧١ ,Emswiller and others) و کارابنيک (١٩٧٢ ,Karabenick and others) درباره تمايل به نوع دوستي در حالت هايي که شباهت هاي ژنتيکي بين ناظر و نيازمند وجود دارد، نشان ميدهد که اصول زيستي و ژنتيکي، نقش تعيين کننده اي در بروز نوع دوستي و بيتفاوتي دارند (به نقل از کلانتري و ديگران ، ١٣٨٦).
در پژوهش ديگري که صمد کلانتري و ديگران انجام داده اند، به اين نتيجه رسيده اند که در مواجهۀ با وضعيت هاي اضطراري، نسبت نوع دوستي در جامعۀ شهري ايران بيش از٧٠درصد و نسبت بيتفاوتي کمتر از ٣٠درصد است (کلانتري، ١٣٨٦: ٤٥).
ابتدا درک افرادرا ازمفهوم بيتفاوتي استخراج کرديم : درک از مفهوم ـ با بيتفاوتي قضيه اي را تماشا کردن ـ فيلم گرفتن از حادثه ـ نبود احساس مسئوليت ـ تماشاي قضيه اي که در آن به کمک افراد نياز است ـ نبود حس نوع دوستي 1 Strauss 2 Corbin در مواجه با موقعيت ها بيتفاوت بودن ـ بيحسي در جامعه ـ نبود واکنش به ناهنجاريهاي موجود در جامعه ـ نبود واکنش فعال مردم در برابر مسائل اجتماعي ـ نبود حس مسئوليت اجتماعي تحليل مصاحبه ها نشان ميدهد که در مواقع اضطراري، افراد به گونه هايي مختلف عکس العمل نشان ميدهند و بيتفاوتي بقيه را نيز به انواع مختلف تفسير ميکنند.