خلاصة:
در زمینه کیفیت و چگونگی تصرفات تعلیمی و آموزشی انسان در موجوداتی که بهظاهر فاقد شعورند، همچون جمادات، نباتات و حیوانات، اتفاق آرایی در میان اندیشمندان اسلامی وجود ندارد. یافتههای تحقیق به روش اسنادی و تحلیل محتوایی براساس مبانی کلامی و فلسفی الهامگرفته از آیات قرآن اثبات میکند که مرتبه علمی و منزلت تعلیمی انسان نسبتبه موجودات طبیعی، واسطه فیض و عامل تسهیل و ایجاد بهبود در فرایند تکمیل آنهاست. تعلیم و تعلم مرتبه عالی و منحصربهفرد تصرفات است که در موجودات جمادی، نباتی و حیوانی، از سوی خداوند تکوینی و از سوی بشر تسخیری است و با شعور یا عدم شعور موجودات طبیعی سازگار است. انسان بهاذن الهی با نفوذ و سیطره علمی به حدود، قابلیتها، روابط و قوانین حاکم بین موجودات، از آنها کشفالمحجوب کرده، ظرفیتهای پنهان آنها را از قوه به فعل تبدیل میکند و از این طریق، هم نیازمندیهای خود را برآورده میسازد و هم سایر موجودات را به کمال میرساند.
There is no unanimity among Islamic thinkers in the quality and manner of human educational changes in creatures with apparently no intelligence, such as inanimate objects, plants and animals. Using documentary and content analysis methods on the basis of theological and philosophical foundations inspired by Qur‟anic verses, this research proves that human being, in terms of his/her scientific position and educational status, is the means of God‟s blessing and a facilitating factor which improves the process of the evolution of other beings. Teaching and learning is a high and unique change in inanimate objects, plants and animals, done genetically by God, and is under control of human, and is compatible with the natural being‟s lack of common sense or their common sense. Having a scientific influence and control over the limits, abilities, relationships and the laws dominant on creatures, human being discovers their mysteries, by God's permission, transforms their potentialities to actuality, and thus fulfills his own needs and helps the other creatures‟ perfection.
ملخص الجهاز:
علامه طباطبائي ازيکسو در تأييد اين ديدگاه، به عموميت نطق در آية «قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ» (فصلت: 21) تمسک ميکند که شامل تمام موجودات ميشود؛ با اين تفاوت که علم آنها ذخيرهشده و پنهان است و به امر تکويني و اجبار الهي آشکار ميشود؛ ولي علم انسان همراه با اراده و اختيار است؛ و ازسويديگر در تفسير آية «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» (اسراء: 44)، سه ديدگاه را در شعور و کيفيت تسبيح موجودات طبيعي بيان ميکند و ديدگاهي متفاوت با نظرات خود و ديگر فلاسفة وجودي ميپذيرد.
نبايد انتظار داشت، همانگونهکه موجودات به خداوند علم دارند و اين علم، آنها را طوعاً و کرهاً به تسبيح و تحميد وادار ميکند، به انسان و تصرفات بشر نیز علم داشته باشند؛ بلکه تنها عکسالعمل آنها به آموزش و افعال انسان، انفعال تسخيري در حدود ظرفيتهاي وجودي خود است؛ يعني به مقتضاي طبع خود، پذيراي آموزش و تربيت انسان هستند؛ مانند هيزم و آتش که مسخر انسان است؛ ولي نميتوان گفت که انسان هيزم را به سوختن مجبور و مکره ساخته است؛ بلکه فينفسه داراي اين توانايي است و انسان با قدرت عقلي و علمي در چارچوب سنتها و قوانين حاکم بر موجودات طبيعي و با ابزارها و تکنيکهاي گوناگون، قابليتهای آنها را بالفعل ميکند.