خلاصة:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان امکانسنجی برنامه درسی تلفیقی در دروس علوم تجربی، علوم اجتماعی و تربیت بدنی دوره ابتدایی از نگاه معلمان و متخصصان برنامهدرسی انجام پذیرفت. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامهدرسی عضو ثابت انجمن مطالعات برنامهدرسی ایران(500 نفر) و معلمان دوره ابتدایی شهر همدان(2149 نفر) که درسال تحصیلی 1399-1400 به تدریس اشتغال دارند میباشد. برای انتخاب نمونهها درمورد متخصصان برنامه درسی 92 نفر و در بخش معلمان نیز 270 نفر از طریق فراخوان اینترنتی و به روش دردسترس با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته امکانسنجی برنامه درسی تلفیقی بود که روایی آن از طریق روایی دلفی و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد. در ادامه دادهها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمونهای کالموگروف – اسمیرونوف، تحلیل واریانس، تی تک نمونهای و آزمون خی تحلیل شد. یافته و نتیجهگیری: تحلیلهای توصیفی و استنباطی دادهها با استفاده از آزمونهای مذکور نشان میدهد که گروه معلمان و متخصصان هر دو تاکید داشتند که روش تلفیقی در هر سه حوزه اهداف، محتوی و روش تدریس امکان تلفیق وجود دارد. بنابراین میتوان گفت تفاوتی بین نظر معلمان و گروه متخصصان وجود نداشته و این نظریه را مورد تأیید قرار داده است که این رویکرد، دانشآموزان را برای یادگیری بهتر و مداوم بر میانگیزد و قابلیتهای لازم برای زندگی در قرن بیست و یکم را در آنان پرورش می-دهد.
Objective: Therefore, the present study was conducted to identify the feasibility of the integrated curriculum in the courses of experimental sciences, social sciences and physical education of the elementary school from the perspective of teachers and curriculum specialists.Method: The method of this research was descriptive survey. The statistical population of the study includes all curriculum specialists, permanent members of the Iranian Curriculum Studies Association (500 people) and elementary school teachers in Hamadan (2149 people) who are teaching in the academic year 1399-1400. To select samples for curriculum specialists, 92 people and in the teachers' section, 270 people participated in the present study through online calling and available methods due to corona traffic restrictions. Data collection tool was a researcher-made questionnaire feasibility study of integrated curriculum whose validity was obtained through Delphi validity and its reliability was obtained using Cronbach's alpha of 0.89. Data were analyzed using mean, standard deviation, Kalmogorov-Smirnov tests, analysis of variance, one-sample t-test and chi-square test.Findings and Conclusions: Descriptive and inferential analyzes of the data using the mentioned tests show that the group of teachers and experts both emphasized that the combined method in all three areas of objectives, content and teaching method can be combined. Therefore, it can be said that there is no difference between the opinion of teachers and the group of experts and has confirmed the theory that this approach motivates students to learn better and continuously and the necessary capabilities for life in the 21st century in Nurtures them.
ملخص الجهاز:
يافته : نتايج از نگاه متخصصين نشان داد؛ ميانگين عناصر هدف ، محتوا و روش در سه درس نامبرده از سطح ميانگين فرضي بيشتر ميباشد لذا تفاوت معناداري بين اين دو ميانگين در سطح ٠/٠٠٠١ به دست آمده که از نظر پاسخ دهندگان ميتوان گفت در مجموع عناصر فوق در سه درس علوم تجربي، اجتماعي و تربيت بدني از قابليت تلفيق بالايي برخوردارند.
نتيجه گيري: بنابراين در تلفيق عناصر هدف ، محتوا و روش در سه درس اجتماعي، علوم و تربيت بدني تفاوتي بين نظرات متخصصان وجود نداشته و اين نظريه را مورد تأييد قرار داده اند که اين رويکرد، دانش آموزان را براي يادگيري بهتر و مداوم بر ميانگيزد و قابليت هاي لازم براي زندگي در قرن بيست و يکم را در آنان پرورش ميدهد.
لذا دانش آموزان نبايد به آموختن يکسري از اطلاعات مجزا اکتفا کنند بلکه بايد يکسري مهارت ها را داشته باشند که بتوانند رابطه بين علوم مختلف را درک کنند و پديده هاي جهان را به صورت يک سيستم و مجموعه ببينند و اين امر جز با برنامه درسي تلفيقي بدست نميآيد.
رويکرد تلفيقي مرکز توجه خود را، کنار نهادن تعصب هاي رشته اي و استفاده از امکانات و قابليت هاي رشته هاي ديگر علمي براي فهم و تبيين پديده ها قرار داده است و به فراگيران اين امکان را ميدهد که بين تجارب آموزشي و محيط واقعي ارتباط برقرار کنند (کورپت ٢٠١٢،١) و پيامدهايي همچون افزايش انگيزه ي يادگيري، رشد مهارت هاي ميان فردي، توسعه ارتباطات جمعي، پرورش تفکر سطوح عالي و پژوهش محوري در آنان تبلور يابد (پاتون ٢٠١٠،٢).