خلاصة:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدیریت کلاس درس بر عملکرد تحصیلی میباشد. روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است و از نظر هدف کاربردی است. جامعه پژوهش دانش آموزان پایه هفتم ابتدایی میباشند که تعداد٣٢٠ بودهاند و جهت تعیین نمونه با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد ١٧٥ نمونه انتخاب شد. روش گردآوری دادهها، مطالعات کتابخانه ای و میدانی است و ابزار گردآوری اطلاعات مدیریت کلاس توسط ولفگانگ و گلیکمن (١٩٨٦) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور (١٩٩٩) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج نشان داد بین مدیریت آموزش، مدیریت افراد و مدیریت رفتار با عملکرد تحصیلی رابطه معنیداری وجود دارد.
ملخص الجهاز:
با توجه به اينکه ما در عصر عملکرد سريع علم و تکنولوژي به سر ميبريم و افراد براي سازگاري با اين شرايط و ادامه زندگي نيازمند افزودن بر دانش خود از طريق يادگيري هستند؛ بنابراين توجه به عوامل مؤثر بر عملکرد دانشجويان ، از جمله سبک مديريت کلاس که زمينه ساز تحقق يادگيري مطلوب ميشود و متعاقبا بر يادگيري خود تنظيمي نيز تأثير ميگذارد به ويژه در ميان دانشجويان که در شرف ورود به بازار کار و استفاده کاربردي از تخصص و دانش خويش هستند، ضرورت دارد با توجه به اينکه پژوهش هاي اندکي در ايران در زمينه مديريت کلاس انجام شده و قريب به اتفاق آن ها از لحاظ نظري متکي بر سبک هاي مديريت برگرفته از تئوريهاي مديريت اند؛ تا اينکه مبتني بر نظريه هاي مديريت کلاس و روانشناسي يادگيري باشند؛ و با توجه به اينکه مفهوم سبک مديريت کلاس و يادگيري خود تنظيمي از جمله موضوعات مهم در تعليم و تربيت ميباشند که بر روي يادگيري و عملکرد تحصيلي تأثير بسزايي دارند؛ و به دليل اهميت شناخت سبک هاي مديريت در طراحي و برنامه ريزي رشد حرفه اي مدرسان ، و از سويي به دليل اهميتي که در عملکرد تحصيلي دانشجويان دارد، بنابراين ميتوان اميد داشت که با مطالعه اين مباحث بتوان زمينه عملکرد سازمان هاي آموزشي را فراهم کرد.
در ميان عوامل مربوط به مدرسه ، راهبردهاي نظم و انضباط معلمان قوي ترين عاملي است که مي تواند تعيين کننده مسئوليت دانش آموز در کلاس درس باشد (رحيمي و حسيني، ١٣٩٥) کلاس و يا مدرسه ، روش تدريس و جنبه هاي مختلف سيستم مدرسه داراي اثرات مهمي بر روي عملکرد تحصيلي و فرايندهاي شناختي به ويژه يادگيري خود تنظيمي، جهت گيري هدف و خودکارآمدي ميباشند (کارشکي، ١٣٩٥).