خلاصة:
اگرچه طی سال های اخیر اقدامات زیادی درجهت افزایش امکاناتی نظیر نوسازی و احداث ساختمان های آموزشی و هوشمندسازی مدارس و رفع کمبودها در سطح استان های محروم کشور انجام شده، اما همچنان برخی استانها مانند خوزستان و سیستان و بلوچستان از نظر کیفی در سطح پایینی قرار دارد، به طوری که به گفته رئیس آموزش و پرورش، این استان از نظر سطح علمی و آموزشی در رتبه ٣١ قرار دارد. معضلی که به عوامل متعددی از جمله تبعات جنگ هشت ساله و شرایط اقلیمی و جغرافیایی این استان برمیگردد که البته اکنون برنامه آموزشی جامعی برای ارتقای کیفی آموزش در استان تهیه و تدوین شده است. وی در گفت وگو با جام جم به عامل شرایط نامناسب اقلیمی و جغرافیایی استان و کمبود امکانات رفاهی و خدماتی اشاره و تصریح میکند: این شرایط موجب شده بسیاری از نیروها و معلم های زبده و حرفه ای پس از کسب تجربیات فراوان علمی و آموزشی، متقاضی ترک استان و انتقال به دیگر مناطق کشور باشند و در نتیجه این مساله تاثیر زیادی در افت کیفی آموزش در سطح استان دارد. با وجود همه این عوامل تاثیرگذار، نبود برنامه جامع و مدون علمی و آموزشی برای توسعه آموزشی استان، مهم ترین عامل افت تحصیلی و آموزشی دانش آموزان خوزستانی است که اکنون ما طرحی را براساس شاخص های بین المللی، ملی و محلی و براساس سند تحول بنیادی آموزشی آموزش و پرورش، تهیه و تدوین کرده ایم و ٢٣ اولویت برای آن مشخص شده است که با عمل به آن، بیشتر مشکلات آموزش برطرف خواهد شد.
ملخص الجهاز:
واژه هاي کليدي : آسيب ، اجتماعي، کمين ، دانش آموزان ، مقاطع ابتدايي، مدارس ، مناطق محروم 828 مقدمه چهار محور دانش آموز، معلم ، خانواده و تجهيزات از اساسيترين محورهاي اين برنامه است ، به تشريح برخي از اين اولويت ها پرداخته و نخستين و مهم ترين اين اولويت ها از بين بردن بيسوادي مردمان اين خطه است ؛ زيرا هم اکنون ٦٥٠ هزار بيسواد در خوزستان وجود دارند که يک سوم آنها معادل ٢٠٠ هزار نفر، والدين دانش آموزان هستند و اين در حالي است که والدين بايد تکيه گاه فرزندان دانش آموز خود باشند تا بتوان مفاهيم آموزشي را ابتدا از طريق معلم و سپس به کمک آنها به دانش آموزان منتقل و تفهيم کرد، اما وقتي والدين بيسواد باشند، در اين روند اختلال ايجاد ميشود.
اگر عده اي شهرنشين فقير براي درآمد و رفاه بيشتر به روستاها مهاجرت کنند به اين معني نيست که در مناطق روستايي مشکل تعليم و تربيت کودکان محروم وجود ندارد بلکه اين مسأله در درجه اول به علت تحولات اقتصادي و افزايش جمعيت يک مسأله شهري شمرده ميشود و معمولا در زمره مشکلات روستا مورد توجه لازم قرار نميگيرد.
هر نوع بحث درباره کودکان محروم و برنامه هاي آموزشي مختص آنها بايد براي معلمي که با گروه خاصي کودک کار ميکند نوعي ارائه فرضيه هاي قابل اجرا تلقي شود، فرضيه هايي که قرار است بطور عيني در کلاس در بوته آزمون قرار گيرند.
برنامه بهداشتي مرکز معمولا به فراهم ساختن خدمات قناعت نميکند بلکه گفتگو با والدين در باره مشکلات بهداشتي کودکان و ايجاد امکان براي آموزش و مشاوره بيشتر در مورد اقدامات بهداشتي در خانه نيز از جمله فعاليتهاي اين نوع مراکز است .