خلاصة:
تکواژ «که» که در ساخت زبان فارسی انعطاف و تنوع معنایی و نحوی بسیاری دارد تاکنون ظاهراً در هیچ نوشته یا اثر پژوهشی از منظر یک نظریة جامع زبانشناسی بررسی نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است، از میان نقشهای چندگانة آن، کاربرد این تکواژ را در بندهای سادة زبان فارسی از دیدگاه دستور زبانشناسی نقشگرا بررسی کند. در این جستار، تکواژ از دیدگاه نقشی که در ساختار بند به مثابة پیام (فرانقش متنی) و نقشی که به مثابة تعامل و تبادل (فرانقش بینافردی) ایفا میکند، در نمونه بافتهای زبانی با روش توصیفی تحلیلی موردبررسی قرارگرفته است. نویافتهها حاکی است که این تکواژ در واحد زبانی بند، نقش آغازگرنما را بر عهده دارد و آغازگر را ازنظر معنایی فشردهسازی و آماده انتقال و پیشبرد جریان پیام میکند. همچنین از منظر فرانقش بینافردی، نگرش گوینده را نسبت به خود و مخاطب و نوع مناسباتی که بین آنها شکل میگیرد، برجستهنمایی میکند. یافتههای پژوهش میتواند توجه پژوهشگران را به کاربست بیشتر رویکردهای نوین دستوری، ازجمله دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، به ظرفیتهای بکر و شگرف زبان فارسی جلب کند.
The morpheme "that", which has a lot of flexibility and semantic and syntactic diversity in the construction of the Persian language, has apparently not been investigated in any writing or research work from the perspective of a comprehensive theory of linguistics. The present research has tried to investigate the use of this morpheme in simple clauses of Persian language from the point of view of linguistic role-oriented grammar. In this thesis, morphemes have been investigated from the point of view of the role they play in the sentence structure as a message (transtextual role) and as interaction and exchange (interpersonal role), in the sample of linguistic contexts with a descriptive analytical method. The findings indicate that this morpheme plays the role of the initiator in the linguistic unit of the clause and makes the initiator semantically compressed and ready to transmit and advance the flow of the message. Also, from the perspective of transpersonal role, it highlights the attitude of the speaker towards himself and the audience and the type of relationships formed between them. The findings of the research can draw the attention of researchers to the application of new grammar approaches, including Halidi's systematic role-oriented grammar, to the pristine and wonderful capabilities of the Persian language.
ملخص الجهاز:
در پژوهش حاضر نمونه بندهای سادة حاوی تکواژ «که» بهعنوان یکی از نمودهای بارز سیاق گفتاری فارسی، در یک بازة زمانی ششماهه از گویشوران فارسیزبان استخراج و ثبت و با رویکرد نظری و تحلیلی دستور نقشگرای نظاممند (Systemic Functional Grammar) تحلیلشده است تا ماهیت آن از این منظرِ ویژه روشنتر شود.
در این راستا و با در نظرداشتِ چنین موضوعی، پژوهش حاضر کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که کاربست مفاهیم دستور نقشگرای نظاممند بر جنبههای سیاق گفتاری زبان فارسی بهطور عام و تکواژ پُربسامد و کاربردی « که» بهطور خاص احیاناً چه لایههای جدید معنایی یا کاربردهایی از آن به دست میدهد؟ 2-1.
در پیوند با ماهیت و کارکرد زبانی تکواژ «که» در بند ساده از منظر دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، این یافتهها به دست آمد: بررسی نمونههای طبیعی سیاق غیررسمی زبان که در زیر آمده است، نشان میدهد که تکواژ «که» از دیدگاه فرانقش متنی در زبان فارسی (گفتاری)، بهوضوح آغازگر را برجسته و آن را از پایانبخش بند که قرار است پیامی دربارة آن عرضه کند، منفک میکند.
ازآنجاکه در دیدگاه دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، گویندگان از میان عناصر (زیر) نظامها در طول تاریخ تطور زبان دست به گزینش زده و همچنان میزنند، رواج بسیار زیاد «که» نهتنها در سیاق گفتاری زبان بلکه در گونة نوشتاری آن، مبین این نکته در مورد فارسی است که اصل اقتصاد زبانی در مورد این اقبال به تکواژ مورد بررسی بیتأثیر نبوده است: ـ من که مشکلی برا آمدن ندارم.