خلاصة:
تولید علم دینی یکی از مقدمات بسیار مهم در تحقق تمدن اسلامی است و از این رو همواره دغدغه اندیشمندان اسلامی بوده است. راهکارهای مختلفی نیز برای تولید علمی دینی پیشنهاد شده است. یکی از مراکزی که با سابقهای طولانی به این امر اهتمام ویژه داشته و تولیدات و نظریههای درخور توجهی در این موضوع ارائه داده است، «فرهنگستان علوم اسلامی» است. ارائه نظریه در تولید علم دینی قبل از تبیین هویت آن خطاست و محققان را به مغالطات فراوان مبتلا خواهد کرد؛ به همین دلیل فرهنگستان در تعیین «هویت علم دینی» به ابعاد ششگانه غربشناختی و جامعهشناختی فرایند تولید علم، معرفتشناختی، فلسفی، منطقی، روششناختی، و دینشناختی پرداخته است. در این نوشته دو مبنای نخست بررسی شدهاند. اصحاب فرهنگستان در مبنای غربشناختی فرایند تولید علم به ماهیت غیرالاهی علوم تولیدشده در دنیای مدرن قائلاند و در مبنای جامعهشناختی، حالتهای بیستوهفتگانه ترابط «عوامل»، «مقاطع» و «سطوح» تولید علم را طرح کردهاند.
The production of religious knowledge is one of the most important prerequisites for the development of Islamic civilization and has always been an Islamic intellectual concern. Development strategies are also suggested for religious scientific production. One of the centers that has been paying special attention to this matter for a long time and has presented significant productions and theories on this issue is "Culture of Islamic Sciences". Considering that presenting a theory in the production of religious science before explaining its identity is a mistake and will expose researchers to many fallacies. In determining the "identity of religious science", the Academy deals with the six dimensions of Western science, sociology of the science production process, epistemology, philosophy, logic, methodology, theology, and the present article examines only the first two bases. The members of the Academy believe in the non-divine nature of the sciences produced in the modern world on the basis of western knowledge, and on the sociological basis of the science production process, they propose 27 modes of correlation of "factors", "sections" and "levels" of the production of science.
ملخص الجهاز:
مقدمه ˍ فرهنگستان علوم اسلامي با مديريت مرحوم سيد منيرالدين حسيني طي فرايندي نسبتا طولاني که از سال ١٣٥٩ تا کنون ادامه داشته است ، سردمدار جرياني شد که توليد علم ديني را در گرو اصالت دهي به معارف وحياني و سيطره دادن و حاکميت بخشي ولايت الاهي بر فرايند جريان توليد علم ميداند و به همين جهت ميتوان اين انديشه را در رديف جرياناتي قرار داد که در جريان توليد علم ديني به معارف نقلي دين اصالت ميدهند.
بر اساس نظريه »جهت داري علم « (ان شاء الله اين نظريه در مقاله اي ديگر به قلم نگارنده نقد و بررسي خواهد شد) و نيز »جامعه شناسي فرايند توليد علم « (که در ادامه خواهد آمد)، ميرباقري دستاوردهاي علمي تمدن غرب را علم غربي ميداند، اما در عين حال همين نگاه را درمورد علوم اسلامي نفي ميکند: »بنده معتقد نيستم که علوم اسلامي داشته ايم يا داريم .
حال اگر بخواهيم اين ديدگاه را بر مبناي مورد ايشان در معرفت شناسي تحليل کنيم ، اين سؤال پيش ميآيد که آيا مبناي غرب شناختي خود را مطابق واقع ميدانيد يا خير؟ اگر بگويند »آري«، مبناي معرفت شناختي خودشان را نفي کرده اند و اگر بگويند »خير«، خواهيم گفت که وقتي طبق نظر شما شناخت واقع تابع اصلاح اراده است ، نميتوان ادعا کرد که دنياي غرب به صورتي که توضيح ميدهيد فرايند توليد علم را مديريت ميکند؛ زيرا در نگاه معرفت شناختي شما، بحث از صدق و کذب و مطابقت با واقع نيست بلکه بحث از حق و باطل و تولي ولايت الله يا ولايت شيطان است .