خلاصة:
در فرآیند گذار از اندیشه به عمل مجرمانه آنچه برای یک مجرم سایبری در تمایل نخستین یا مستمر وی به سمت ارتکاب جرم روی میدهد؛ کشش بزهکارانه قوی و فقدان یا ضعف بازدارندههایی است که موجب عدم پیوند او به جامعه میگردد. این روند تدریجی با تمرکز بر مؤلفههای خطر در دورههای سنی مختلف و مبتنی بر سه مؤلفه بنیادی که شامل؛ الگوهای یادگیری و آموختهها، تجربهها و خاطرات سرکوبشده کودکی و درنهایت فقدان علقههای خانوادگی و اجتماعی است که موردمطالعه قرار خواهد گرفت. بر این اساس، پژوهش حاضر در پرتو تحلیلی علتشناسانه به تبیین این واقعیت میپردازد که چگونه نیروهای اجتماعی (خانواده، دوستان، فرهنگ، شرایط محیطی، فقر و...) میتوانند در ساخت یک هویت مجرمانه مؤثر واقع گردند؟ رویکردی که باهدف دستیابی به نتایج کاربردی، طیفی از متغیرها را در پرتو مبانی جرمشناسانه نظری بر روی جامعه آماری مجرمان سایبری به آزمون گذارده تا بتواند به الگویی سببشناخی مبتنی بر مهمترین عوامل تأثیرگذار بر روند مجرمانه آنها دست یابد. متغیرهایی که غالباً ظهور، استمرار و مداومت جرائم سایبری را امری اکتسابی و آموختنی نشان میدهند که سرشت (ارث) نقش ناچیزی در شکلگیری آنها ایفا مینماید. بر این اساس، پژوهش حاضر که تحقیقی ترکیبی و پدیدارشناسانه میباشد ازنظر ماهیت و روش، توصیفی– تحلیلی و از جهت هدف، از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، مشتمل بر گروهی از محکومان زندان تهران بزرگ (فشافویه) میباشند که دوران محکومیت خود را در زندان مذکور پشت سر مینهادند. یافتهها توصیفگر این واقعیت است که تمایل به جرائم سایبری و حرکت در مسیر آن محصول یک فرآیند تدریجی و پلکانی است نه یک واقعه. لازم به ذکر است که محاسبات آماری با استفاده از نرمافزار SPSS 22 و بر مبنای آمار توصیفی- استنباطی (با اعمال روش معادلهگیری رگرسیون چند متغیره) تحصیل گردیده است.
In the process of evolution from thought to criminal action, what happens to a cyber-criminal in his/her initial or continuous desire to commit a crime is the strong criminal tendency and the lack or, in some case,s weakness of the deterrents that cause him not to join the society. This gradual process, which concentrates on risk components in different age periods based on three basic components including learning patterns and learned lessons, suppressed childhood experiences and memories and finally the lack of family and social bonds, will be studied in this paper. Therefore, the present research, employing causality perspective, explains how the social forces (family, friends, culture, environmental conditions, poverty, etc.) can be effective in creating a criminal identity? An approach that aims to achieve practical results tested a range of variables in the light of theoretical criminological foundations on the statistical population of cyber-criminals to be able to achieve a causal cognitive model based on the most important factors influencing their criminal course. Variables that often cause the appearance, continuity and stability of cybercrimes are acquired and learned and that the human nature (inheritance) play insignificant role the formation of cyber crimes. Hence, the current research, which is a collective and phenomenological research, is descriptive-analytical in terms of its nature and method, and in terms of purpose is practical. The statistical population of this research consists of a group of convicts of Great Tehran Prison (Fashafouye) who are serving their sentence in the said prison. The findings describe the fact that the propensity for cybercrime and movement towards it is not a single event but a product of a gradual and staggered process. It is worth mentioning that the statistical calculations were done using SPSS22 software and based on descriptive-inferential statistics (by applying the multivariate regression equation method).
ملخص الجهاز:
بر این اساس، شاید این پرسش بارها در ذهن هر فردی مرور شده باشد که چرا و چگونه برخی افراد به جرائم حوزه سایبر رو میآورند؟ آیا این طیف از مجرمان از وجوه متمایزی نسبت به افراد دیگر برخوردارند؟ پاسخ به این قبیل پرسشها نیازمند انجام مطالعات تحلیلمحوری است که در رابطه با بسترهای موجد جرائم سایبری صورت میپذیرند مانند؛ توجه به طول زمان و جریان زندگی مجرم، تمرکز بر توالی نقشها، فرصتها، محدودیتها و وقایعی که در برهههای مختلف سنی برای او واقعشده است و شرححال زندگی وی را از تولد تا مرگ تشکیل میدهند؛ زیرا اینکه مجرم کجا و به چه نحوی زندگی نموده، چه فعالیتی را انجام داده، چه چیز را مشاهده کرده است، چه الگوی رفتاری را آموخته و چطور نظارتشده است بر اینکه؛ آیا دیدهها و آموختههایش را تکرار میکند یا خیر، ترس از دست دادن دارد یا نه بر کیفیت روند حیات مجرمانه او و چگونگی گزینشهایش مؤثر واقع میگردند.
در اینجا چند نمونه بهاختصار ذکر میگردد: رضوانی (1396)، در پژوهشی توصیفی با نام «مفهوم خطرناکی در گستره علوم جنایی» بیان میدارد که تأکید بر واژه حالت خطرناک در مورد افراد به معنای مجموعه ویژگیها و خصایص فردی اعم از ذاتی و اکتسابی است که احتمال ارتکاب جرم در آینده را بالا میبرند؛ بنابراین مجرم خطرناک را نیز بر اساس یافتههای جرمشناسی تخمینی میتوان در چارچوب عوامل ریسک برای پیشبینی بروز رفتارهای مجرمانه در آینده قلمداد نمود.