خلاصة:
هلیدی، در زبانشناسی نقشگرای نظاممند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی ﺗﺄکید فراوان دارد که به وسیله آنها، میتوان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت. شاهنامه، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزههای مختلف، از جمله؛ دستور نقشگرا داراست. از این روی، از میان داستانهای مختلف شاهنامه، دو داستان «ایرج» و «رستم و شغاد» را، بر اساس نظریه هلیدی مورد تحلیل سبکی قرار دادهایم. این جستار درصدد است، با روش توصیفی- تحلیلی و با گردآوری اطّلاعات، به شیوه کتابخانهیی، ﻣﺴﺄله انواع فرایندها، چگونگی انسجام یافتن متن و فرانقش بینافردی را در این دو داستان مورد بررسی قرار دهد. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که از میان فرایندهای به کار رفته، فرایند مادی، بیشترین بسامد را در هر دو داستان داراست که این، بیانگر رخدادها، کنشهای عینی و ملموس به کار رفته در صحنهها است. در بخش غیرساختاریِ فرانقش متنی، انسجام دستوری و انسجام واژهها، سبب پیوستگی و هماهنگی متن گشته است. در انسجام دستوری، ادات ربط، در انسجام واژهها- بازآیی، مولّفه تکرار، در انسجام واژهها- باهمآیی، باهمآیی متداعی بیشترین بسامد را در هر دو داستان دارا هستند. نوع فعلهای به کار رفته، گذشته و فاعلها، اغلب آشکار هستند و وجه خبری که بر پایبندی حقیقت گزارهها و قطعیّت متن ﺗﺄکید دارد، بسامد فراوانی در این داستانها دارد. بررسی و تطبیق هر سه لایه معنایی نظریه هلیدی در داستانهای «ایرج» و «رستم و شغاد»، بر ساختاری واحد، یکپارچه و دارای انسجام هر دو متن ﺗﺄکید فراوان دارد.
Halliday emphasizes on ideational, interpersonal and textural metafunctions in systematic functional linguistics, which can be useful for analyzing sentences of literary texts and understanding special styles of poets or writers. Shahnameh has the potential of being studied in different fields like linguistics, thus the writer analyzes styles of the stories of Iraj and Rostam and Shaghad, based on Halliday’s theory. This paper is an attempt to study the problem of different processes, interpersonal metafunctions, and textural cohesion in stories of Iraj and Rostam and Shaghad. The results of this study show that among all the used processes, material process has the highest frequency in both stories, which indicate concrete events and actions used in the scenes. In non-structural part of textual metafunction, grammatical and lexical cohesions cause text connections and coordination. In grammatical cohesion, conjunctions and in lexical cohesion reiteration, repetition element has the highest frequency in both stories. Past form of the verbs are used and subjects are often obvious and indicative mood which emphasizes on truthfulness of propositions and certainty of the text has the most frequency in these stories. Investigating and adapting all three semantic layers of Halliday’s theory in the stories of Iraj and Rostam and Shaghad emphasizes on the unified, integrated, coherent structure of both texts.
ملخص الجهاز:
(علمی پژوهشی) تحلیل سبکی داستان های «ایرج » و «رستم و شغاد»، بر اساس دستور نقش گرای نظام مند هلیدی خدیجه بهرامی رهنما استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد یادگـار امـام خمینی(ره )شـهرری، دانـش گـاه آزاد اسـلامی، تهران ، ایران امیرحسین ماحوزی استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانش گاه پیام نور، تهران ، ایران (نویسندة مسؤول ) 1 تاریخ دریافت : ١٣٩٨/٢/٢٣ تاریخ پذیرش : ١٤٠٠/٧/٢٢ چکیده هلیدی، در زبان شناسی نقش گرای نظام مند، بر سه کارکرد اندیشگانی، بینافردی و متنی تأکید فراوان دارد که به وسیلۀ آن ها، میتوان بندهای متون ادبی را مورد تحلیل قرار داد و به سبک خاص شاعر یا نویسنده دست یافت .
چه عواملی، سبب انسجام متنی و پیوستگی میان گزاره های معنایی و ساختاری داستان های ایرج و رستم و شغاد گشته است ؟ پیشینۀ تحقیق 3 از پیش گامان مکتب نقش گرایی میتوان به اشخاصی چون هایمز١ ، هاپر،٢ گرایس ، آستین ،٤ مارتینه و٥ هلیدی ٦اشاره کرد.
با بررسیهای به عمل آمده ، تاکنون یک مقاله ، نظرّیۀ نقش گرای نظام مند هلیدی را در «شاهنامه »، مورد بررسی قرار داده است : فضایلی، مریم و هم کاران (١٣٩٣) «تحلیل سبک شناسی داستان هفت خان رستم شاهنامه در چارچوب دستور نقش گرای نظام مند هلیدی».
کارکرد اندیشگانی یا تجربی کارکرد اندیشگانی، دارای ٣ فرایند اصلی (مادی، ذهنی و رابطه یی) و دارای ٣ فرایند فرعی(کلامی، رفتاری و وجودی) است که در زیر به بررسی انواع فرایندهای به کار رفته در داستان های ایرج و رستم و شغاد پرداخته ایم .