خلاصة:
مکتب وقوع شیوهای از شعر فارسی است که در اواخر قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم هجری به وجود آمد و در نیمۀ دوم همان قرن به اوج رسید. این مکتب حد واسط بین شعرسبک عراقی دورۀ تیموری و سبک هندی است. ویژگی این مکتب سادگی و بیان صریح و بی پیرایه وقایعی است که بین عاشق و معشوق میگذرد. گذشته از مبدع یا مبدعان این مکتب، جایگاه شرف جهان قزوینی و اشعار جالب توجّه وی در این عرصه همچنان درخشان است. بنابراین ویژگیهای شعر وقوعی و ابتکارهای شرف جهان قزوینی از این منظر قابل اغماض نیست. مقالۀ حاضر به بررسی نمود ویژگیهای شعر وقوعی در اشعار شرف جهان قزوینی پرداخته است. نتیجه گویای آن است که شرف جهان در این عرصه به خوبی از عهدۀ کار برآمده است و در شعر او جلوهها و ویژگیهای مکتب وقوع و واسوخت بازتاب کامل یافته است.
ملخص الجهاز:
در زیر نمونههایی از اصل تقریب به معشوق در دیوان شرف جهان اشاره میشود: چه باشد گر به تقریبی به یاد او دهی ما را تو را همدم که گاهی ره به بزم یار میباشد (قزوینی، 104: 1383) تا مگر تقریب عرض حال خود یابم برش پیش او گویم سخن هر لحظه از جایی دگر (همان، 119) رسیدای همنشین تا بنگرم یک لحظه دیدارش بگو حرفی به تقریب سخن، یک دم نگهدارش (همان، 123) شرف مُردَم چو از مردم شنیدم دوش پیغامش که تقریبی ندارد آمدن هر دم به کوی من (همان، 151) با جفاهای رقیبان خوش دلم در کوی تو تا به تقریب شکایت هر دم آیم سوی تو (همان، 157) زان خوش دلم ز شعر که سازم ز نظم خویش تقریب و گویمش ز غم خود فسانه ای (همان، 163) زبان، لحن و افکار عامیانه کاربرد عناصر زبان محاوره و اصطلاحات رایج در میان مردم کوچه و بازار نیز از شیوههای اشعار وقوعی است.
علّت امر این است که معشوق به بک نفر تعلق ندارد بلکه او چون خورشید با هر ذرّه بازار دیگری دارد: بعد عمری گفتمت حرفی، به من گر بد نه ای با رقیبانت چرا اظهار میبایست کرد (همان، 99) سخن مدّعیان را کند از من پنهان و آن چه از من شنود با همه اظهار کند (همان، 109) شاید از بهر جفا روزی به کار آید تو را فاش کردن راز من از بی وفایی زود بود (همان، 111) سوختم از داغ نومیدی، شنیدم چون ز غیر راز پنهانی، که گفتم دوش در خلوت به یار (همان، 117) لب فرو بند شرف از بد اغیار، که یار می رساند ز تو هر لحظه بدیشان سخنان (همان، 148) ز یاری با تو گفتم حال زار خود، چه دانستم؟ که راز من سرود مجلس اغیار خواهد شد (همان، 265) اغراق شعر وقوعی از منظر قلمرو ادبی کمتر به مسائل بیان و بلاغت میپردازد به گونهای که میتوان گفت بی توجّه است؛ تنها گاهی اغراق در اشعار این مکتب وجود دارد.