خلاصة:
دانش نشانهشناسی از جمله دانشهای نوینی است که موجب افزایش آگاهی انسان است. این دانش ابزار فنی/ تحلیلی است که پا را از معنیشناسی و زبانشناسی فراتر نهاده است اما در عین حال در گامهای اولیه خود لاجرم از حوزه معنی ثابت فرهنگ لغتی و زبانی به سمت تولید معنا و نشانه رهنمون میشود. نشانهشناسی، به عنوان الگویی در بررسی و چگونگی خلق معنا مورد استفاده اسطورهشناسی بارت قرار گرفته است. سطورهشناسی در حقیقت چیزی نیست جز بخشی از دانش گسترده نشانهشناسی. اسطوره پیامی است که از نظام نشانهشناسی میآید. یک پیام انگیزشی است و از طریق طبیعی جلوه دادن امور تاریخی عمل میکند. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه نشانهشناسی و تاکید بر جایگاه اسطوره در نظام نشانهشناسی اسطوره جم در داستان جم، فرگرد دوم وندیداد، بخش نوزدهم از اوستا را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و به نتایجی دست یافته است. تامل در ساختار متن و شخصیتهای اصلی و فرعی داستان گویای رابطه و تاثیرپذیری آنهاست. تغییراتی که در طول داستان با آن مواجه هستیم ما را به این حقیقت میرساند که اسطورهها نیز همانند فرهنگها با هم میآمیزند و در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده و اسطورههای جدید را به وجود میآورند به علاوه اسطورهها گاه قداست اسطورهای خود را از دست داده و به صورت داستانی با بن مایههای اسطورهای در میآیند. علاوه بر اینها، تحلیل اسطورههای فرهنگی نشان میدهد که چطور برخی ارزشها، نگرشها و باورها حمایت میشوند و متعالی جلوه داده میشوند و چگونه برخی دیگر سرکوب میگردند.
ملخص الجهاز:
پژوهش حاضر با استفاده از نظريه نشانهشناسي و تأكيد بر جايگاه اسطوره در نظام نشانهشناسي اسطوره جم در داستان جم، فرگرد دوم وندیداد، بخش نوزدهم از اوستا را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و به نتایجی دست یافته است.
تغییراتی که در طول داستان با آن مواجه هستیم ما را به این حقیقت میرساند که اسطورهها نیز همانند فرهنگها با هم میآمیزند و در طول زمان دستخوش تغییر و تحول شده و اسطورههای جدید را به وجود میآورند به علاوه اسطورهها گاه قداست اسطورهای خود را از دست داده و به صورت داستانی با بن مایههای اسطورهای در میآیند.
مریم مختاری و محمدحسین ابتکار (1395) در مقاله ای با عنوان «نشانهشناسی تبلیغات در شبکههای ماهوارهای و داخلی(با تأکید بر دیدگاه اسطورهشناسی بارت)» به تحلیل نشانهشناختی تبلیغات در شبکههای ماهواری فارسی زبان و داخلی بر اساس دیدگاه رولان بارت پرداخته است و به این نتیجه دست یافته که تبلیغات بررسی شده در هر دو بستر فرهنگی منطبق با دیدگاه بارت دارای معانی ضمنی فراوانی بودند.
بر این اساس، به کار گیری واژه اسطوره توسط بارت آشکارا نشان میدهد که این واژه اگرچه در فرم طبیعی و حتی فرازمانی خود استفاده شده اما منظور وی از این کلمه، تصورات تاریخی خاص و ایدئولوژیک از جهان است.
روان جم به زردشت بانگ زد: از سخن دیوان بپرهیز و دین را بپذیر که این زمان بهتر و برتر است که هرمزد به تو سخن گوید زیرا او نخست به من نشان داد زیرا آن را داناتر کسی به رهبری میبایست بود اما من به راه دیوان ایستادم و هر آفرینش مینویی و مادی را گفتم من آفریدم...