خلاصة:
ارتباط تنگاتنگی کهادبیات و هنر در تحقق فرهنگ و بالاخص فرهنگعامه با یکدیگر دارند، این دو حوزه را در تعامل با هم زمینهساز انجام پژوهشهایی برای شناخت ادبیات عامیانه ساختهاست. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل اشعار عامیانه قالیبافان، از نوع تحلیلی-توصیفی و با استفاده از مطالعات کتابخانهای و میدانی سعی در گردآوری و تحلیل این اشعار داشتهاست؛ که با بررسی 120 شعر جمعآوری شدهاز مصاحبه با 10 نفر از افراد مطلع و مرتبط با هنر قالیبافی هر دو فرضیه مطرح شده مبنی بر تاثیرگذاری خواندن اشعار و وجود رابطهی معنادار بین پیشرفت جامعه و کمرنگ شدن اشعار عامیانه، تائید شده است. این مقاله جایگاه مذهب را در اشعار عامیانه قالیبافان بررسی میکند.
ملخص الجهاز:
ترانههای عامیانه و محلی بهاشعاری گفته میشود که شاعران آن تحت تأثیر عوامل محیطی و یا ذوق روستاییشان، آنها را سرودهاند و هر یک بازگوکنندهی احساسات، دردها، آدابورسوم و عقاید مردم زمان خود هستند و بخش وسیعی از ادبیات شفاهی و فولکلور بشری را تشکیل میدهند (رحمانی، اصلی:2).
این تصاویر از بهشت که برگرفته از قرآن است تنها چند نمونه از تأثیرپذیری ادبیات فارسی را از معارف دینی نشان میدهد و بیان میکند که چگونه قرآن به عنوان یکی از مهمترین پایههای معارف دینی موردتوجه و مراجعه شاعران و نویسندگان ایران بودهاست (همان،3) خیال شاعرانه به کمک تصویر در برانگیختن عواطف و احساسات نقش بسزایی دارد.
در آستانه مبارکه لوحی موجود است مربوط به سال 705 هجری قمری که ماجرای شهادت حضرت شاهرضا در آن روایت شده و شخصیت ایشان را روایت کردهاند: «از سید مرتضی در کتاب جامعالنسب و نیز به روایت حسن زاهد گیلانی که از حواشی الرجال کتاب حل الاشکال شیخ اجل عبدالصمد نقل کرده شاه رضا فرزند امام موسی بن جعفر(ع) است که به امر برادر خود امام رضا(ع) برای ارشاد مردم این حدود به دیار اصفهان «قمشه» رهسپار و به دست اهل بغی و ظلمه در دامنه کوهی که فعلاً به نام کوه شاهرضا خوانده میشود شهید گردید» (جمالی،130:1374).
(جمالی،119:1374) در ادامه به چند شعر اشاره میشود که بر طبق گفتهی قالیباف محترمی که گویندهی آن اشعار میباشد، دلیل اصلی خواندن این ترانهها درویش بودن خود فرد و دیگر همراهانش و ارادت خاص به حضرت علی(ع) بودهاست.