خلاصة:
مدیریت جریان دانش عنصر اصلی و مرکزی در فرآیند مدیریت است، سازمانها را قادر میسازد تا به طور مداوم تخصص سازمانی خود را به محصولات یا خدمات تبدیل کنند. با کاربرد موثر دانش، افراد ممکن است اشتباهات کمتری کنند یا کارایی خود را بهبود دهند و دوباره کاری یا کاراضافی را کاهش دهند و در نهایت قادر به ایجاد فرآیندها یا سیستمهای مدیریتی نوآورانهتر شوند. سازمانها نمیتوانند بدون دانش نوآوری کنند، اما رابطه بین اشکال مختلف دانش و عملکرد نوآوری سازمانی نامشخص است. نوآوری به عنوان عامل مهم و حیاتی برای سازمانها به منظور ایجاد ارزش و مزیت رقابتی پایدار است. سازمانها با نوآوری بیشتر، در پاسخ به محیطهای متغیر، ایجاد و توسعه قابلیتهای جدیدی که به آنها اجازه دهد به عملکرد بهتری برسند، موفقتر خواهند بود. این مقاله با هدف مرور دقیق بر مبانی نظری و پیشینه پژوهشهای صورت گرفته در حوزه جریان دانش در سازمانهای نوآور طراحی شده است. بدین منظور پس از مرور ادبیات موضوع و مفاهیم مرتبط با موضوع پژوهش به بیان مدلهای نوآوری و موانع جریان دانش پرداخته شده است.
ملخص الجهاز:
یک تعریف جامع از جریان دانش که دربرگيرنده تمامی تعاریف ارائه شده برای جریان دانش از سوی صاحب نظران مختلف باشد میتواند به این صورت باشد که: جریان دانش به معنای انتقال دانش، درون سطوح سازمانی و ميان سطوح سازمانی، به گونهای است که پشتيبانی کننده دانشی از فرایندهای کسب وکاری، جریان های کاری و وظایف سازمانی باشد و نيازمندیهای دانشی را از طریق خلق دانش و یا تأمين آن در سازمان به انجام رساند و سازمان را در جهت رسيدن به نوآوری و اهدافش سوق دهد.
در این قسمت به تشریح مفاهیم تحقیق پرداخته شده و به موضوع ابتدا جریان دانش و سپس Human Resource Management System (HRMS) فرآیند جریان دانش و همچنین مدل های مختلف نوآوری پرداخته شده و از نقطه نظرهای گوناگون به موضوع نگریسته می شود ضمن اینکه ادبیات موضوع نیز مرور میشود.
مسئله این است که دانش به شکل هموار از طریق تخصص توزیع میشود هر چه پراکندگی جغرافیایی و حساسیت زمانی یک تخصص بیشتر باشد بیشتر وابسته به جریان مؤثر و به موقع دانش از طریق سازمانهای خود برای موفقیت میباشد.
این مدل شامل 5 مرحله میباشد که به شرح ذیل ارائه شده است: بررسی وضعیت موجود شناسایی و کشف آینده ترسیم چشمانداز آینده تدوین استراتژی زنجیره نوآوری تعیین خدمات زنجیره نوآوری 2-5-14- مدل هندرسون و کلارک (1990) مدل هندرسون و کلارک(1990) دانشی که برای تولید محصولات جدید مورد نیاز میباشد را به دو بعد تفکیک میکند دانش اجزا و دانش پیوند بین اجزا.