خلاصة:
هدف مقاله حاضر واکاوی شاخصههای مسئلۀ جمعیت از دیدگاه علامه مصباح یزدی، ازجمله ماهیت مسئلۀ جمعیت و ارتباط آن با سایر علوم، دیدگاه اسلام راجع به تکثیر جمعیت، عوامل موثر در پدیدآیی مشکل جمعیت در ایران، شیوه و راهبرد برونرفت از این مشکل است، که با روش کتابخانهای و تحلیل محتوا به آن پرداخته شده است. نتیجه آنکه از دیدگاه علامه مصباح یزدی
1. مسئلۀ جمعیت ماهیتی میانرشتهای دارد و با علوم جمعیتشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد و فقه مرتبط است؛ 2. مطلوبیت تکثیر نسل منطبق بر فلسفه آفرینش و یک اصل موضوع کلامی و با توجه به روایات، نزدیک به بدیهی است؛ 3. عوامل موثر در پدیدآیی مشکل جمعیت شامل توطئۀ دشمنان خارجی، خطای روحانیان، خطای دولتمردان، عقبماندگیهای علمی و رواج فرهنگ راحتطلبی جهانی است؛ 4. تعیین روش در آغاز، بررسی جنبههای مختلف موضوع و توجه به نقش عوامل متعدد و جمعبندی و اولویتبندی مشکلات ضروری است؛ 5. راهبرد حل مسئلۀ جمعیت، برنامهریزی در جهت تقویت پایههای علوم مرتبط با مسئلۀ جمعیت بهویژه جمعیتشناسی، جامعهشناسی جمعیت، اقتصاد جمعیت و فقه جمعیت؛ برملاساختن توطئههای دشمن، نقد روشنگرانۀ جنگ فمینیسم علیه خانواده و نیز برنامههای تقویت دینداری بهویژه تقویت اعتقاد به ارزشهای خانوادگی در زمینۀ فرزندآوری و فرزندپروری، از مجموعه دیدگاههای علامه مصباح یزدی نتیجهگیری میشود. نقش حوزههای علمیه در انجام فعالیتهای فرهنگی، پژوهشی و آموزشی، معرفی نتایج و ارائه تحلیلهای درست، برجسته است.
ملخص الجهاز:
com دريافت: 20/01/1402 پذيرش: 18/04/1402 چکيده هدف مقاله حاضر واکاوي شاخصههاي مسئلۀ جمعيت از ديدگاه علامه مصباح يزدي، ازجمله ماهيت مسئلۀ جمعيت و ارتباط آن با ساير علوم، ديدگاه اسلام راجع به تکثير جمعيت، عوامل مؤثر در پديدآيي مشکل جمعيت در ايران، شيوه و راهبرد برونرفت از اين مشکل است، که با روش کتابخانهاي و تحليل محتوا به آن پرداخته شده است.
خطاي روحانيان علامه مصباح يزدي به خطبههاي نماز جمعه و سخنرانيهاي رسمي در دهة اول انقلاب توسط برخي از بزرگان و استفاده از برخي از روايات با توجيه ظاهري، وضع نامناسب اقتصادي کشور، و اولويت جبران خرابيها و خسارتهاي ناشي از جنگ و بمبارانها، با اشاره به اينکه برخي افراد حسن نيت نيز داشتند، ميفرمايند: «ديدگاه اين افراد آن بود که يکي از راهها اين است که بهطور موقت جلوي رشد جمعيت گرفته شود تا هزينه جديدي بر دوش دولت و نظام گذاشته نشود» (همان).
از ديدگاه ايشان در حوزۀ مسائل جديد جامعه اسلامي با توجه به نيازهاى جديد در اثر تغيير شرايط اجتماعى، که در اثر پيچيده بودن شرايط اجتماعى و فراوانى جمعيت و ساير عوامل اجتماعى و زيستمحيطى، امکان برآورده شدن آنها توسط خود مردم وجود ندارد، ضرورت دارد که از سوى مراجع ذىصلاح مقررات خاصى وضع گردد: «سخن ما اين است که اين مقررات بىريشه نيستند و بىحساب و بهدلخواه افراد تنظيم نمىگردند؛ بلکه اين مقررات و احکام ثانويه بايد در چارچوب قوانين کلى اسلام قرار گيرند» (مصباح يزدي، 1394، ص 108).