خلاصة:
تبیین جایگاه و عملکرد کاتارسیس به مثابه رهایی حاصل از شناخت، در نمایشنامههای مدرن مبحث اصلی این مقاله است. امروزه که انسان مدرن مصائب بلایای طبیعی، جنگ، انقلاب، شیوع بیماریهای گوناگون و رنج عشق را تجربه کرده و از سر گذرانده است، چگونه توسط تئاتر مدرن کاتارسیس به مثابه شناخت و معرفت را برای او حاصل می نماید و منجر به رهایی وی میگردد. یکی از اهداف اصلی تئاتر به عنوان یک هنر نمایشی، تسکین و رهایی مخاطب از طریق تجربه زیباییشناختی مواجهه با کاتارسیس در حین تماشای درام است. نگارنده بر آن است تا با بررسی نمایشنامه کرگدن، نوشته اوژن یونسکو که عنوان پدر تئاتر نو را به خود اختصاص داده است به تبیین این مهم بپردازد. در نمایشنامه کرگدن، به عنوان نمونهای کامل از یک نمایشنامه مدرن که توسط پدر نمایش نو نگاشته شده است، مخاطب با قوه تخیل نویسنده همراه شده و توسط تجربه حالت خلسه دیونوسی که به وسیله اصوات و تصاویر موجود در وی ایجاد گشته است، به جهان متافیزیکی دیونوسی سفر کرده که به فراغت و رهایی و در واقع معرفتی برای مقابله با زندگی پر اضطراب دست مییابد. اینها در واقع همان مضامینی هستند که آنتونن آرتو نیز که مانند یونسکو در پی بازگشتن به سرچشمههای تئاتر بوده، تحت عنوان تئاتر شقاوت بدان پرداخته است و در نتیجه، همان نحوه کارکرد کاتارسیس شناختی در نمایشنامههای مدرن نیز میباشد.
The purpose of this article is to explain the place and function of catharsis as a way to liberate knowledge in modern plays. Today, when modern man has experienced and gone through the sufferings of natural disasters, wars, revolutions, the spread of various diseases, and the suffering of love, how can catharsis be achieved by the modern theater as recognition and knowledge of him and lead to his liberation? The aesthetic experience of catharsis while watching a drama is one of the main goals of theater as a performance art, which aims to alleviate and liberate the audience. The author plans to explicate this problem by examining the play Rhinoceros, composed by Eugene Ionesco, who is regarded as the father of modern theater. The author’s imagination accompanies the audience in the Rhinoceros play, which is a perfect example of a modern play written by the father of the new play. The experience of the Dionysus trance state created by the sounds and images in it transports one to the metaphysical world. Dionysus traveled in search of freedom and liberation, but also to learn how to cope with a life filled with anxiety. Antonin Artaud, who, like Ionesco, sought to bring theater back to its original purpose, addressed these themes under the title of the theater of cruelty. As a consequence, cognitive catharsis operates in the same manner in modern plays.
ملخص الجهاز:
در نمايشنامه کرگدن ، به عنوان نمونه اي کامل از يک نمايشنامه مدرن که توسط پدر نمايش نو نگاشته شده است ، مخاطب با قوه تخيل نويسنده همراه شده و توسط تجربه حالت خلسه ديونوسي که به وسيله اصوات و تصاوير موجود در وي ايجاد گشته است ، به جهان متافيزيکي ديونوسي سفر کرده که به فراغت و رهايي و در واقع معرفتي براي مقابله با زندگي پر اضطراب دست مي يابد.
١. مباني نظري طبق تفسير ارسطو، کاتارسيس به عبارتي نوعي تسکين خاطر و تخليه فشار بخار عاطفي محبوس ، در زماني که از طريق همذات پنداري با قهرمان تراژيک اندوه او را به مثابۀ اندوه خود تجربه ميکنيم ، مي باشد و چيزي که توان ما را براي مواجهه با زندگي واقعي مي گيرد، سرکوب فشارهاي عاطفي مي باشد نه ابراز آن ها، در واقع ، به عقيده ارسطو، تراژدي با ارضاي عواطفي همچون ترس اندوه و شفقت توان انسان را براي بهتر زيستن نه تنها تقليل نمي دهد، بلکه آن را افزون مي کند و هنر اين فرصت را به مخاطب مي دهد که به عنوان تمريني سالم و توسط همذات پنداري با تجربيات شخصيت ها به تهييج و رهايي رسيده و در نتيجه ، کسب اين لذت بي ضرر نائل آيند.
اين کاملاً با شرح ارسطو بيگانه است ، زيرا ارسطو مي گويد ما ترس و شفقت سرکوب شده را تخليه و متعادل ميکنيم نه اينکه از ميان ببريم ؛ چراکه آن ها نقش مهمي در زندگي انسان دارند و در واقع ، کاتارسيس راه حل نهايي براي ترس و شفقت نيست ، اما معتقدين به امر والا آن را رهايي تمام و کمال از ترس و شفقت ، به علت وجود محتواي شناختي مي دانند.