خلاصة:
در محیطهای آموزشی باید به دانشآموز به تناسب علاقه و استعدادش آموزش داده شود. محبت و مهرورزی از دیدگاه معصومین و مبانی تعلیم و تربیت پسندیده است. ما با تعلیم مسائل دینی و با روشهای مطلوب و خاص میتوانیم در دانشآموزان درک و شعور دینی ایجاد کنیم. اگر تلاش همه ما بر این باشد که از طریق روح حاکم بر تمامی برنامههای رسمی و غیررسمی (فوق برنامه و مکمل) تربیت، تزکیه و تادیب صورت گیرد و مفاهیم نظری به صورت «رفتار دینی» درآید، میتوانیم ادعا کنیم که تربیت دینی تا حد زیادی تحقق پیدا کرده است. اگر یکپارچگی به مفهوم واقعی کلمه در ساختار و تشکیلات، با رویکرد تلفیق فعالیتهای آموزش و پرورش شکل منسجم خود را پیدا نکند، قطعا آسیبپذیری نسل جوان ما در آینده بیشتر از گذشته خواهد بود. در همین مسیر باید به جاذبههای دینی با توجه به استعداد جامعه و جایگاه دین در عرصه بینالمللی و بحث جهانی شدن توجهی دقیق و زیرکانه داشت. تربیت دینی یعنی شناخت آموزههای دین، تبدیل این شناختها به باورهای قلبی و به کاربستن این باورها در رفتارهای فردی و اجتماعی. در نتیجه، افراد در فرایند تعلیم و تربیت دینی، به گونهای تربیت میشوند که در گرایشهایشان نسبت به زندگی، اعمال و تصمیمهایشان و در برخورد با تمام امور، همواره حاکمیت ارزشهای الهی را احساس کنند. در چنین نظامی علاوه بر ایجاد نظم ذهنی، دانشآموزان به گونهای تربیت میشوند که دانش را صرفا برای ارضای کنجکاویهای فکری یا منافع دنیوی کسب نمیکنند، بلکه منطقی و متقی بار میآیند و فراهم آوردن موجبات رفاه مادی، معنوی و اخلاقی خانواده، ملت، خود و دیگران را وجههی همت خویش قرار میدهند. در این نوع از تربیت، هدف تنها کسب معرفت نیست، بلکه رشد و شکوفایی موزون همهی ابعاد وجودی انسان مورد توجه قرار دارد. اهمیت معلم در اسلام، بیانگر نقش و کاربرد او در جامعه است. اگر نقش معلم حیاتی نبود اسلام تا این حد به او بها نمیداد.