خلاصة:
حوزه علمیه قم در سده اخیر بالندهترین رویکرد را طی زمان حیات خود داشته است. توجه به معارف اهل بیت با تکیه بر عقل و نقل، میراث گرانبهایی برای معارف دینی فراهم کرده است. اندیشه مهدویت، یکی از این آموزهها است که در حوزه علمیه قم به رغم فراز و نشیبهایی که در این سده داشته است، نسبت به سده قبل با تطورات و تغییرات متعددی همراه بوده است. در این نوشتار، پنج تطورِ اندیشه مهدویت در سده اخیر بیان شده است: 1. تطور روشی، 2. تطور دامنهای، 3. تطور تبیینی که در اینجا تنها بر دو آموزه انتظار و نیابت عامه تاکید میشود، 4. تطور غایی، 5. تطور ارائهای. آنچه این تطورات پنجگانه را با هم مرتبط میکند، «تطور غایی» است. شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که در سده اخیر در حوزه علمیه قم، اندیشه مهدویت از آموزهای صرفاً اعتقادی، به اندیشهای راهبردی تبدیل شده است که هدفش تنها دفاع از نوعی اعتقاد نیست، بلکه در پی آن است که در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود را نشان دهد و جامعه در تمامی شئونش از این اندیشه تاثیر بپذیرد. در این نوشتار با تکیه بر آثار مکتوب در این سده، تلاش شده، مسیری که در این تطورات طی شده است، بیان شود.
In recent century, Qom seminary has had the most prominent approach during its lifetime. Attention to the teachings of the Ahl al-Bayt, relying on reason and revelation, has provided a valuable heritage for religious teachings. The concept of Mahdism is one of these teachings, which despite the ups and downs it has experienced in this century, has been accompanied by numerous developments and changes compared to the previous century. In this essay, five developments in the concept of Mahdism in recent century have been outlined: 1. Methodological development, 2. Scope development, 3. Explanatory development, which here focuses only on the two principles of waiting and deputyship for the general public, 4. Ultimate development, 5. Presentational development. The link among these five developments is the "ultimate evolution". Evidence and indications suggest that in recent decades, in the seminary of Qom, the ideology of Mahdism has been transformed from a purely doctrinal belief into a strategic ideology whose aim is not only to defend a certain belief, but also to manifest itself in all aspects of individual and social life, and to impact society in all its affairs. This essay aims to elucidate the path taken in these developments, relying on the written works of this era.
ملخص الجهاز:
شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که در سده اخیر در حوزه علمیه قم، اندیشه مهدویت از آموزهای صرفاً اعتقادی، به اندیشهای راهبردی تبدیل شده است که هدفش تنها دفاع از نوعی اعتقاد نیست، بلکه در پی آن است که در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خود را نشان دهد و جامعه در تمامی شئونش از این اندیشه تاثیر بپذیرد.
از سوی دیگر، همانطور که در ادامه خواهد آمد، عنصر زمان در برخی از تطورها دخالت چندانی ندارد؛ مثلاً دوره حاج شیخ و دوره آیت الله بروجردی از این لحاظ که این دو عالم زعیم حوزه قم بودند، تفاوت جدی در اندیشه مهدویت و تطور آن نداشت و یا مثلا برخی تطورهای محتوایی، مثل معنای انتظار قبل از انقلاب شکل گرفته و همچنان همان معنا مورد توجه است.
گفتنی است مراد این نیست، که پیش از سده اخیر در حوزه علمیه قم، از روش عقلی در مباحث مهدویت بهره گرفته نمیشد.
گفتنی است، مهدویت، حتی به عنوان آموزه اعتقادی تا پیش از سده اخیر در حوزه علمیه قم عمدتاً در مباحث کلام قدیم متمرکز بود؛ ولی در سده اخیر، خصوصاً در سالهای اخیر، مباحث کلام جدید نیز در اندیشه مهدویت راه یافته است که این را نیز میتوان گونهای از تطور دامنهای در اندیشه مهدویت قلمداد کرد.
بنابراین، میتوان ادعا کرد درسده اخیر، حوزه علمیه قم و خصوصاً پس از انقلاب اسلامی طرح مباحث مربوط به حضرت مهدی، صرفاً برای دفاع از آموزهای اعتقادی نبود؛ بلکه اندیشه مهدویت به مثابه اندیشهای راهبردی که میتواند در ابعاد مختلف زندگی شیعیان در زمان غیبت نقش بسزایی داشته باشد؛ مطرح است.