خلاصة:
ازآنجا که اکثر ادیان دارای ادعاهای مهمی در باب مسئله حقانیت و نجات هستند، رویکرد انحصارگرایانه آنها مانع تحقق گفتوگوهای عقلانی بین الادیانی میگردد. در این زمینه، ظرفیتهای مناسبی در حکمت متعالیه از منظر دینی وجود دارد که میتوان آنها را در فرایند گفتگوهای دینی مورد استفاده قرار داد. این ظرفیتها عبارتاند از اصالت وجود، تشکیک حقیقت وجود و حرکت جوهری. با نظر به اصالت وجود، در مقام گفتگو با پیروان دیگر سنتهای دینی، میتوان اصل اعتقاد به وجود حقیقت الوهی یا خدا را بهعنوان محور گفتگو قرار داد و چیستی آن را در مرحله دوم لحاظ کرد. با نظر به تشکیک حقیقت وجود، میتوان نشان داد که پیروان همه ادیان الهی، و بعضاً برخی ادیان غیر الهی، بهطور تشکیکی از حقانیت دینی بهرهمند بوده و به میزان بهرهمندیشان، از موهبت نجات هم نصیب خواهند بود. با نظر به حرکت جوهری، میتوان استدلال کرد که همه یا اکثر دینداران مطابق درجه ایمانشان در حال تکامل جوهری بهسوی خدا هستند و اینکه تا زمان فرارسیدن مرگ، ما هر آن در حال تکامل هستیم. نتیجه آنکه، اصل باور به حقیقت الهی بهطور تشکیکی برای گفتگو با پیروان ادیان دیگر ارزش زیادی دارد و اینکه چون هر آن در حال تکامل هستیم، هیچگاه نبایستی ادعای تصاحب انحصاری حقیقت مطلق را داشته و به استغنای از دیگری بیندیشیم. براین اساس، حکمت متعالیه قابلیت گشودگی برای گفتگو با همه یا اکثر سنتهای دینی، و بعضاً فلسفی را دارا است که بایستی با توجه به نیازهای معاصر ما این قابلیت مورد بازاندیشی قرار گیرد.
ملخص الجهاز:
پس ، پرسش پیشروی تحقیق آن است که چـه ظرفیـت هـایی در حکمـت متعالیـه برای تمهید مبانی، توجیه منطقـی و پیشـبرد فراینـد گفتگـوی ادیـان وجـود دارد؟ در پاسخ به این پرسش به سه اصل مهم فلسفی در حکمت متعالیه و نظام فکری ملاصدرا متمرکز می شویم تا نشان دهیم که این مکتب به ظرفیت های نظری و عملی مهمی در مبانی سازی و توجیه منطقی گفتگوی ادیان مجهز اسـت .
نتیجه حاصل یافتن مبانی و منطق لازم برای گفتگو با همه یا اکثر گرایش های دینی و دوری از انحصارگرایی دینی و پذیرش ایـن واقعیـت اسـت کـه خداوند رحمان موهبت هدایت ، حقانیت و نجـات را در انحصـار هـیچ ملـت و دیـن خاصی قرار نداده اسـت ، بلکـه بـه فراخـور ظرفیـت و گنجـایش وجـودی و معرفتـی آدمیان و پیروان ادیان ، به همه آن ها به طـور تشـکیکی اعطـا کـرده اسـت .
همچنین در فرایند گفتگوی پیروان ادیان الهی و غیر الهـی خـداباور نیـز اصـل وجودی مهم ، خداباور بودن است و به طور خاص منطق حـاکم بـر گفتگـوی پیـروان ادیان الهی، مانند اسلام ، مسیحیت و یهودیـت ، اعتقـاد بـه خـدای ابراهیمـی اسـت نـه تفسیر خاصی که دین ما از آن خدا ارائه می دهد.
پس مسلمانی ما لزوماً مطابق و هم مرتبه بـا اسلام نازل شده نیست ، بلکه با فرض سلوک دیندارانه به سوی عبودیت حق تعالی ، مـا هر آن به حقیقت مسلمانی و آنچه اصل اسلام است ، نزدیک تر می شویم درحالی کـه چنین امکانی برای مؤمنان دیگر سنت های دینی هم وجود دارد.