خلاصة:
طبق تاریخ جمع آوری قرآن، جای آیات قرآن را خود پیامبر مشخص نمودند، نه سلیقه اصحاب یعنی هر آیه ای که نازل می شد خود حضرت می فرمودند کجا قرار گیرد و قرآنی که فعل در دست ما است، همان قرآنی است که در زمان عثمان جمع آوری شد، و به جهت این که یک گروه از قاریان و حافظان قرآن در این کار همکاری داشتند و از طرفی مورد تایید امامان ما هم قرار گرفته است، نمی توان گفت به سلیقه خود عثمان بوده تا توانسته باشد آیات را جا به جا کند. قرآن پس از نزول خود، خود را به همه شناساند. پیامبر اکرم(ص) با شیوهای حکیمانه به تعلیم آن پرداخت و این کتاب پس از زمانی کوتاه در گستره جغرافیایی وسیعی نشر یافت و زبان عربی را به صورتی عمیق تحت تاثیر خود قرار داد و خدمات بزرگی را به این زبان انجام داد. اما از زمان های پیشین میان قرآن و زبان عربی ، تصور یک »این همانی « پدید آمد و گاه زبان عربی و ادبیات درازدامنی که پس از نزول قرآن و بنا ١ بر شرایط و در بستره آیین خاص پدید آمد و همٔه قواعد آن نیز لزوما منطبق با سخن و منطق قرآن نبود، الزاما مقدمٔه فهم قرآن قلمداد شد. بر اساس این تصورات، برخی اسلم را دین اعراب و قبایل بدوی جزیرهالعرب شمردهاند و گروهی نیز قائل به این شدهاند که برای ارتباط گرفتن با متن این دین یا باید عرب بود یا سالیان طولنی را لزوما به فراگیری زبان عربی گذراند. مقاله با روش توصیفی و کتابخانه ای به بیان این موضوع میپردازد که قرآن در حصار مکان و زمان و زبان خاصی نمانده است و عربی الهی آن، عربی قومی ویژه و زبان مادری کسی نیست، بلکه این عربی ، لسان مبین الهی در کسوت زبانی بشری است که بنا بر مصالحی ، منطقٔه نزول آن در سرزمینی عربنشین درنظر گرفته شده است و چنین حالتی مزیت و محرومیتی را برای کسی رقم نمیزند.