خلاصة:
از نگاه اسلام، معجزه جایگاه خاصی دارد. و مهمترین دلیل برای اثبات پیامبری به شمار میرود. و یکی از مهمترین مسائل در این بحث، اخذ مفهومی درست از واژه اعجاز است. پرسشهای پایه برای بررسی دیدگاه این دو اندیشمند را میتوان بدین شکل طرح نمود: آیا فیلسوفان و متکلمان تصور یکسانی از اعجاز دارند؟ معجزه در دیدگاههای گوناگون چه نسبتی با قوانین حاکم بر طبیعت دارد؟ ابن سینا به عنوان نماینده تفکر فلسفی مشاء در آثار مختلف معجزه را چگونه تبیین میکند؟ غزالی نماینده تفکر کلامی اشاعره در جهان اسلام با چه شیوهای به تبیین پدیده معجزه پرداخته است؟ ارائه تصویری واضح از معجزه، نقش اساسی در تحکیم اعتقاد به پیامبران را بر عهده خواهد داشت. ابن سینا معجزه را بر مبنای طبیعتشناسی قدیم و قبول اصولی چون تاثیر عقول و نفوس افلاک و اجرام سماوی بر حوادث زمینی تبیین میکند وی سبب معجزات را در قدرت نفوس قدسی پیامبران و تاثیر آنها بر طبیعت اشیاء جست و جو میکند. و همچنین معجزه را از آن جهت که با هدف و غایت الهی در مجموع عالم هماهنگ و هم سو است، خلاف طبیعت نمیداند. در سوی دیگر غزالی در تبیین پدیدة معجزه تفسیر جدیدی از واقعیت، علیت و فاعلیت حق و رابطه او با انسان و جهان ارائه میدهد، نه تنها تبیین فلسفی معجزه تغییر میکند، حتی در تعریف حقیقت معجزه هم با بیان جدیدی مواجه می-شود. با دقت و تعمق در ماهیت اعجاز و کند و کاو در نظام علی و معلولی حاکم بر جهان به این نکته میرسند که تعریف روشن از معجزه چندان آسان نیست. بدیهی است، تبیین معجزه بهعنوان یکی از مصادیق معرفت، نیازمند آن است که ابتدا مبانی این دو اندیشمند در زمینة تحلیل ادراک و معرفت به دست داده شود. بیشک، بررسی مبانی معرفتشناختی، ارتباط تنگاتنگی نیز با مبانی انسانشناختی و قوای موثر نفس در معرفت دارد. از جانب دیگر، بر اساس نظر فیلسوفان اسلامی، معرفت به ویژه معرفت کلی، محصول امر ماورائی و افاضة عقل فعال است. بدین ترتیب، پای مباحث هستیشناختی نیز به این مبحث گشوده میشود.