خلاصة:
خانواده به عنوان مهمترین کانون اجتماعی، طیف وسیعی از خدمات عاطفی، جسمانی و
حمایتی را برای اعضای خود فراهم میآورد و در عین حال نمایانگر مسیری است که از
طریق آن کمکهای دولتی و غیردولتی به اشکال مختلف در دسترس تکتک اعضای جامعه قرار
میگیرد. خانواده متأثر از عوامل و سیاستهای اجتماعی است و اتخاذ سیاستهای
اجتماعی صحیح، قبل از هر مکان، تأثیر خود را بر خانواده و اعضای آن مینمایاند.
خانوادة سالم، هزینههای کمتری را تحمیل میکند و مهمترین شاخص یک جامعه سالم است.
برای کاربرد موفق سیاست اجتماعی در خانواده با توجه به اهمیت تصمیمها و اقدامات در
بخشهائی نظیر آموزش، خدمات اجتماعی، اشتغال، بهداشت و سلامت، اقتصاد و دارائی و
...، باید راهبردهایی معقول و مؤثر را برای نفوذ آنها در جهت ایجاد توان لازم در
ارتقای سلامت اجتماعی خانواده تدوین کرد، البته راهکار «ارتقای سلامت اجتماعی
خانواده» با اتخاذ سیاست «همه برای خانواده» امکانپذیر است. در این راستا، به
عمدهترین سیاستگذاریهای اجتماعی در دو عرصه ملی و بینالمللی پرداخته شده است.
Family، which is the most important core of society، provides a wide range of emotional، physical، and supportive services for its members. Accordingly، it is a route through which all the family members receive governmental and non-governmental help in various forms. Family is influenced by social policies and factors and adopting appropriate social policies affects family and its members. A healthy family requires less expense and is indicative of a healthy society. Regarding the importance of decisions and measures in sections such as education، social services، employment، hygiene، economy، etc، logical and effective strategies must be codified to apply social policies successfully to family and to create the necessary capacity for promoting social health in families. Undoubtedly، the strategy for "promoting social health in families" is possible through adopting the policy of "all for family". Thus، the paper deals with some social policy-makings in the national and international arena.
ملخص الجهاز:
"از سوی دیگر، این اعتقاد وجود داشته است که هرگونه سیاستگذاری و اتخاذ سیاست اجتماعی، بدون در نظر گرفتن سیاستهای بهداشتی و سلامت اجتماعی و بدون حضور حامیان اصلی سلامت در جامعه (خانوادهها) به شکست خواهد انجامید.
مشارکت خانوادهها در سلامت جسمی و روحی فرد، از جمله مسائل مهمی است که همگام با سایر اقدامات باید مورد تشویق و ترویج قرار گیرد و سیاستگذاران امکانات بالقوه و بالفعل مشارکت خانوادهها را در سرنوشت و بهزیستی خود فراهم آورند، زیرا در غیر این صورت تأمین بهزیستی به مفهوم کامل آن دست نیافتنی خواهد بود.
(مجموعة قوانین اساسی ومدنی، 1381، صص25-12) در اصل هجدهم اصول سیاستهای فرهنگی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیانگر سیاستهای کلان فرهنگی نظام اسلامی است: «اهتمام به مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی ـ تقویت شخصیت زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج و فراهم آوردن زمینههای لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان مربی نسل آینده» مورد توجه قرارگرفته است.
[1] سخن آخر طرح دیدگاههای مختلف خانواده، اعم از انکار وجود جایگاه اخلاقی برای ازدواج و خانواده و جرم تلقی نشدن همزیستی بدون ازدواج و زنا، پیدایش قوانین طلاق بیتقصیر[2] و یا وقوع طلاق بدون نیاز به اثبات تقصیر یکی از طرفین، کمک به خانوادههای تک والد (و به عبارت دقیقتر، خانوارهای تکوالد)، کمک به کودکان وابسته (کودکان نیازمند و از جمله کودکان نامشروع) و سایر تغییراتی که در قوانین و سیاستهای مربوط به خانواده در مغرب زمین روی داده، با ظهور وضعیتی فردگرایانه،[3] غیر دینی، سکولار و مدرن کاملا در ارتباط بوده است."