ملخص الجهاز:
البته فعالیت واژهسازی عناصر ترکیبی و اشتقاقی مطلق و استثناءناپذیر نیست زیرا در هر شرایط با عناصر فعال ترکیب و اشتقاقی نیز نمیتوانواژه ساخت از جمله در مواقعی که بین اجزاء ترکیب با اشتقاق ستیز معنائی یا آوائییا ذوقی وجود داشته باشد یعنی دو عنصر همنشین از لحاظ معنائی باهم سازگارنباشند مثلا ساختمانی که از الحاق اسم به ریشه امری فعل متعدی بوجود میآیدفعالست اما این به آن معنی نیست که ما بتوانیم هر اسمی را به هر ریشه امرئی ملحقکنیم مثلا میتوانیم بگوئیم آجرساز،ماشینساز،پولساز،غزلساز،درساز،خانهساز،شهرساز،زغالساز،سخنگو،شعرگو،غزلگو،مهملگو.
ساختمانهای ترکیبی و اشتقاقی غیر فعال آنهائیست که زایائی و رویش خودرا از دست دادهاند مانند پاره واژههای دش،دژ،فر و ه اسم آلت و اسم مصدر درکلماتی مانند دژخیم،دشمن،فرمان،رنده،خنده که امروز مثلا نمیتوان گفت فر بینیا دژ روز(به معنی بدروز)و گویه به معنی آلت گفتار بنابراین ساختن کلماتی مانندفرونشین و رسانه که«فر»و«ه»آن غیر فعالست درست نیست.
پارهواژۀ صرفی یا دستوری آنست که بدون اینکه لغت تازهای بوجود آوردبه پایه افزوده شود و تنها صورت دستوری جدیدی بنام کلمۀ شبه مشتق یا کلمه صرفیایجاد کند مانند:ها،ان،تر،ترین،می:به،ام،ی،اد در کلماتی مثل:گلها،مردان،بزرگتر،بهترین،میرفتم،بروی،میرود.
عناصری که دیدیم فقط با کلمات عربی بکار میروند و بنابراین فعالیت زیادی همندارند ولی بعضی دیگر از این عناصر فعالترند و با کلمات غیر عربی نیز میآیندو اینها تبدیل به شبه پیشوند شدهاند و کلمات مرکب ساختهاند و عبارتند از:غیرقابل،قابل،ضد،اهل،صاحب،باب،جالب،فاقد،خلاف عدم،سوء،حسن،اعاده.
«نه»در زبان عامیانه این نقشها را نیز دارد: 1-با ماده مضارع ترکیب میشود و صیغه مبالغه منفی میسازد مانند:نشکن،نسوز گاهی اینگونه صفات با جزء دیگری ترکیب میشوند و اسم فاعل منفیمرخم عامیانه بوجود میآورند مانند بدردبخود،گوشکن،خدانشناسی،خدابیامرز،زیربار نرو.