خلاصة:
این مقاله در تلاش است تنگناهای مدیریتی دنیای غرب و کشورهای پیشرفته صنعتی را که در سالهای اخیر به طور چشمگیری گسترش یافته است و به صورت یک بحران در زمینههای مدیریتی مطرح است را با استفاده از راهحلهای ارائه شده بر مبنای دیدگاه اسلامی مورد بررسی قرار دهد.نگارنده معتقد است مدیران و رهبران کشورهای جهان سوم با توجه به شرایط خاص و بستر فرهنگی و ارزشی بومی نباید فنون و ابزار مدیریتی و تکنولوژی به اصطلاح پیشرفته غربی را وارد کرده و عینا بکار گیرند زیرا این ابزار و فنون وارداتی منشأ آثار مخرب و مزمنی از جمله بدهیهای جهان سوم،گرسنگی،بیسوادی،بی کاری و...میشود.باید به جای خودباختگی،به محتوای فرهنگی و ارزشی اسلامی و خوئی چشم دوخت و در پرتو معرفت اسلامی راهحلهایی را که بر فطرت انسانی منطبق باشد به کار برد.در این مقاله نگارنده مجموعه فرضیههایی مبتنی بر نظریه حرکت جوهری ارائه داده است تا مبنا و معیار هرگونه نظریهپردازی و طراحی برنامه در جوامع اسلامی قرار گیرد و در این راستا از قرآن،سنت معصومین و نظریهپردازیهای اسوههای اسلامی و تجربیات پربار سالهای انقلاب اسلامی سود جسته است.
ملخص الجهاز:
"بدیهی است که سؤالات بسیاری در این زمینه میتواند مطرح شود؛به عنوان مثال،جایگاه نظریهپردازی اقتصادی در عملکرد مدیریت چیست؟آیا نظریهپردازی اقتصادی مستقل از مدیریت کاربرد داشته است و یا اگر دست به دست حرکت داشتهاند جایگاهی برای تفکیک نقش و حاکمیت هریک میتوان رسم کرد؟جایگاه نظام ارزشی در این میانه-در کشورهای صنعتی- کجا بوده؟آیا سکولاریسم و به تبع آن کوشش کشورهای صنعتی برای ترسیم مرزهای مستقل برای میدانهای سیاست،اقتصاد، خدمات عمومی،مدیریت و رهبری در عمل نیز مصداق یافته است؟تمایز مفاهیم مدیریتی که در دانشگاهها و نشریات دانشگاهی مطرح میشود با آنچه در بستر عمل رخ میدهد چیست؟ چرا دانشگاهها با برداشتی پیچیده تعقلی و طرح مدلهای پیشرفته ریاضی خود را سرگرم کردهاند؟مدیران که با حق الزحمههای گزاف از استادان سختنویس استقبال کردهاند چرا چنین ابزار مغلقی را در عمل به کار نگرفتهاند؟جایگاه انسان در این میانه میدان چه بوده است؟ اما سخن ما شکست مدیریت سخن ما تنها نیست؛سخن تحلیلگران غربی است که امروزه در رقابت با یکدیگر بر سر بازارهای مواد اولیه و بازارهای مصرف به تردید و تزلزل دچار آمدهاند.
به کتابهایی چون خسوف عقل،9داشتن و بودن،01سیطره کمیت،11علم و دین،21درباره مدیریت31و خواندنیهای مدیریت41رجوع بفرمایید که هریک از زاویهای،زندگی و مدیریت کشورهای صنعتی را زیر ذرهبین نقادی خود قرار دادهاند؛وانگهی اگر کشورهای صنعتی بهشت روی زمین را هم ساخته باشند که در مسیر آن هم گام نزدهاند، انسان تباهی،که در دامن تمدن خود پروراندهاند،دلیل کافی برای جستجوی ما در خزانه فرهنگ و معرفت خود برای جامعه عدل اسلامی است و این جستجو نمیتواند در مسیری قرار گیرد که دیگران بر مبنای فرهنگ غیراسلامی طی کردهاند یک فرضیه اسلامی مسیر فرهنگ اسلامی-تا آنجا که شخصیت انسان و جامعه اسلامی مطرح میشود-چیست؟موجودات جهان هستی با مختصات و تواناییهایی آفریده شدهاند که موجب تشخص و تمایز آنها از یکدیگر است."