خلاصة:
در این مقاله موضوع انتخاب گزینههای مطلوب برای دستیابی به تکنولوژی مورد نیاز کشورهای در حال توسعه از طریق اعمال یکی از سیاستهای اساسی«انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه در واحد تولیدی»،«انتقال تکنولوژی و دانش فنی از منابع خارجی»و «خرید اجزای محصول و مونتاژ آن»و از طریق به کارگیری استراتژیهای«نوآوری محصول»،«مهندسی معکوس»،«توسعه تکنولوژی داخلی»،«تولید تحت لیسانس خارجی»و«مونتاژ اجزای منفصله محصول»و«سرمایهگذاری خارجی»1مورد مطالعه قرار میگیرد. در این مقاله برای انتخاب بهینه گزینههای دستیابی به تکنولوژی از طریق سیاستها و استراتژیهای ممکن،یک مدل ریاضی دومرحلهای پیشنهاد گردیده است. در مرحله اول با استفاده از معیارهای بحرانی،کمی کیفی گزینههای مختلف مورد سنجش و مقایسه قرار گرفته و در نتیجه، شاخص مطلوب بودن هریک از گزینههای استخراج میگردد. در مرحله دوم بهینهسازی فرایند تلفیق سیاستها و استراتژیهای تولید،تحقیق و توسعه و بازرگانی یک شرکت تولیدی از طریق انتخاب برنامههای(پروژههای)تحقیق و توسعه، انتقال تکنولوژی و واردات محصول به کمک یک مدل برنامهریزی عدد صحیح 1-0 و با در نظر گرفتن محدودیتهای فنی،مالی، نیروی انسانی،بازرگانی و اطلاعاتی صورت گرفته است.
ملخص الجهاز:
"فاز I :تعیین مطلوبیت گزینههای استراتژی تکنولوژی واحدهای تولیدی در کشورهای در حال توسعه برای دستیابی به تکنولوژی مورد نیاز جامعه با توجه به اهداف بنیانگذاران سازمان خویش از سیاستهای مختلفی نظیر: 1-اجرای فعالیتهای تحقیق و توسعه 2-انتقال تکنولوژی و دانش فنی از کشورهای پیشرفته 2-خرید تجاری زیر مجموعه و قطعات منفصله تکنولوژی و اقدام برای مونتاژ و تکمیل آنها به گونهای که قابل ارائه در بازار باشد پیروی کرده و برای تحقق این سیاستها از استراتژیهایی نظیر: 1-1-استراتژی نوآوری تکنولوژی 2-1-مهندسی معکوس 3-1-توسعه داخلی تکنولوژی جاری 4-1-کپیسازی 1-2-انعقاد قرارداد پشتیبانی فنی و انتقال تکنولوژی از منابع داخل کشور 2-2-انتقال تکنولوژی از منابع کشورهای پیشرفته 3-2-تولید تحت لیسانس 4-2-سرمایهگذاری مشترک با شرکتهای خارجی 1-3-خرید زیرمجموعههای منفصله تکنولوژی از بازارهای داخل یا خارج کشور و اقدام برای مونتاژ آنها و عرضه به بازار فروش بهره برده است.
جمعبندی و نتیجهگیری همانگونه که در صفحات قبل مشاهده شد،تدوین استراتژی تکنولوژی در شرکتهای تولیدی در کشورهای جهان سوم از طریق طراحی و به کارگیری یک مدل دو فازی بهینهسازی ریاضی میسر گردید به گونهای که در فاز اول با استفاده از معیارهای بحرانی و کمی و کیفی شاخص مطلوبیت هریک از گزینههای دستیابی به تکنولوژی مورد نیاز شرکت تعیین گردید،و در فاز دوم بهینه سازی انتخاب یکپارچه سیاستهای اساسی،استراتژیها و پروژههای تحقیق و توسعه،انتقال تکنولوژی و خرید تجاری اجزای منفصله محصول با توجه محدودیتهای فنی و انسانی و بازرگانی صورت گرفت."