خلاصة:
شریح بن حارث کندی - مشهور به شریح قاضی - از چهره های اجتماعی ـ قضایی و تا حدی
سیاسی صدر اسلام می باشد. بنا به نوشته مورخان و نسب شناسان, سراسر تاریخ زندگانی
این شخص پر از ابهام و تناقض بوده و همین عامل سبب گشته تا برخی از محققان وی را
شخصیتی افسانه ای بپندارند.
در این مقاله ضمن رد این پندار و اثبات واقعی بودن این شخصیت, کوشش می گردد تا
زوایای دیگری از زندگی او همچون: ایرانی بودن, صحابی یا تابعی بودن وی, دلایل تداوم
منصب قضای او, بررسی اتهام مداخله در امضای استشهاد نامه علیه حجربن عدی و از همه
مهم تر, بررسی درستی یا نادرستی صدور فتوا از جانب او علیه امام حسین(ع) روشن گردد.
ملخص الجهاز:
"گرچه راجع به او و وقایع دوران حیاتش تناقضات و اختلافات فراوانی در منابع به چشم می خورد, اما این مسإله یک امر طبیعی در تاریخ اسلامی به شمار میآید; زیرا از دوران جاهلیت و حتی یکی, دو سده پس از هجرت, اخبار بدون نقص و تواریخ مکتوبی وجود نداشته و بیش تر این اخبار بر اساس نقل قول و روایات شفاهی راویان هر واقعه, یا شایعات میان مردم نگاشته شده است و چنین ابهامات تاریخی نه تنها در زندگانی شخصیتی همچون شریح ـ قبل از تصدی مقام قضاوت و یا پس از کناره گیری از آن ـ وجود دارد, بلکه در مورد زندگانی شخصیت های ممتاز و معروف هم به چشم می خورد.
شریح قاضی گرچه شخصیتی فقیه, مفسر, نساب, ثقه در حدیث و مهم تر از همه, اعلم در علم قضاوت ـ بنا به گفته منابع(97) ـ به حساب میآمد, ولی از نظر خصوصیات اخلاقی, فردی مصلحت جو و فرصت طلب بود که برای رسیدن به مقام و منصب و تثبیت آن, با هر نوع حکومت و خلافت و ایده های مختلف امرای آن, کنار میآمد و در این مدارا و سازش, گاهی مجبور می شد که حقیقت را فدای مصلحت طلبی خود کند; درست همان کاری که در برابر سوء استفاده های ((زیاد)) و پسرش عبیدالله انجام داد, تا جایی که عبیدالله از کم ترین سخن او فتوایی ساخت و از آن برای بسیج مردم کوفه علیه حسین بن علی(ع) استفاده کرد و او که شاهد چنین سوء استفاده هایی از گفته خود بود, مهر سکوت بر لب نهاد و به دلیل ترس, مصلحت جویی و عافیت طلبی خود کوچک ترین اعتراضی نکرد و به این وسیله کفه ترازوی دشمن را در مقابل آل علی سنگین تر نمود و چنین شد که قرن ها بعد از آن واقعه, از او شخصیتی منفور در نزد شیعیان ساخت."