خلاصة:
ادعای اصلی مقاله حاضر این است که بین موضوع هستهای ایران و کره شمالی تفاوتهای جدی وجود دارد که میتوان آنها را در دو مورد زیر خلاصه کرد؛ 1.منطقهای که کره شمالی در آن واقع شده است و 2.روابط نزدیک کره شمالی با چین به عنوان عضو دائم شورای امنیت و یک قدرت جهانی. این دو ویژگی باعث شده روند برخورد قدرتهای بزرگ با پرونده کره شمالی به مراتب متفاوتتر از برخورد آنها با موضوع هستهای ایران باشد.
ملخص الجهاز:
"حمایتهای صورت گرفته در کنار حمایت چین از فعالیتهای موشکی آن،توانای ساخت اسکاد- سی را با وزنی معادل 005 کیلوگرم و بردی معادل 0001-077 کیلومتر در سال 9991 برای دولت پیونگ یانگ امکانپذیر کرده بود2تمرکز بر ساخت موشک و پیشرفتهای به عمل آمده در این زمینه کره شمالی را به تولید موشکهایی از نوع استراتژیک با برد 0841 کیلومتر ترغیب نمود که توانایی حمله به ژاپن و به ویژه (2).
حمایتهای سیاسی و اقتصادی این کشور از کره شمالی در شرایط بحرانی،مخالفت با ارسال پرونده به شورای امنیت و تحریمهای اقتصادی،برگزاری تمامی منشستهای مذاکرات شش جانبه و ضیافت شام مخفیانه میان مقامات کره شمالی و آمریکا در پکن،از سویی تصویری هدایتکننده و از سوی دیگر متحد استراتژیک را برای چین در بحران هستهای کره شمالی ترسیم نموده است.
با این وجود دولت پکن از یک سو با حمایت از پیونگ یانگ تلاش در به چالش کشیدن منافع آمریکا در این منطقه دارد،اما از سوی دیگر دستیابی کره شمالی به بمب هستهای با وجود دولتی بیثبات و ضعیف و ترس پکن از تسلط شبکههای تروریستی بر تسلیحات کشتار جمعی از جمله نگرانیهای پکن،همسایگان کره شمالی،کشورهای مؤثر بین المللی و منطقهای است که لزوم اتخاذ سیاستی محتاطانه برای چین را گوشزد میکند.
پیشرفت کره شمالی در زمینههای ساخت و تولید موشک با حمایتهای چین و روسیه همگام با سیاست تمرکز بر صنایع هستهای به نگرانی و ترس سیاستمداران آمریکایی از حمله پیونگ یانگ به پایگاهها و مناطق تحت حمایت آمریکا منجر شده و نتیجه آن رفتاری محتاطانه و خودداری از تهدیدات مؤثر علیه کره شمالی بوده است."