ملخص الجهاز:
"آنان که کتابهای خود را از مسائل فروع پر کرده اند, بدانند که مسأله ای تفریعی نخواهند یافت, مگر این که حل آن, برابر معیارها و اصول ما, وجود دارد; ولی نه از راه قیاس, بلکه از راهی که یقین بیاورد…) سپس شیخ طوسی, اندیشه اخباریان شیعی را مورد نقد قرار می دهد: (سبب آن که این گروه از شیعیان به علم اصول کم توجه اند, این است که آنان روایتهایی را تنظیم کرده اند که واژه روشن و آشکار در احکام شرعی دارد و چنان بر متن این احادیث, بسنده می کنند که اگر واژه ای از واژگان, تغییر یابد, چون با آنچه انس داشته اند, ناسازگاری دارد, از درک معنای آن باز می مانند.
هر چند پاسخ نخستین فقیهان حکایت از نامشروع بودن اجتهاد به سبک اهل سنت بود, اما گروهی از فقیهان, مانند مفید, مرتضی و طوسی به این پاسخ بسنده نکردند و سراغ اندیشه رایج افتایی در فقیهان حوزه های شیعه آمدند و آنان را, به عنوان این که تنها بر تدوین فتوا, تکیه می کردند, و بدون ذکر نصهای مستند و تحقیق در درستی آنها و چگونگی فهم دلالتها و معانی آنها, فتوا می دادند, به نقد کشیدند.
از سده ششم, اجتهاد مضمون و مفهوم حقیقی خود را بازیافت; چنانکه فقه شیعی, مفهومی ثابت به دست آورد و از این جا بود که در مکتب امامیه, دو اندیشه عقلی و نقلی از یکدیگر, بیش تر فاصله گرفتند; بویژه که در مواردی مصادر تشریع نزد هر یک فرق داشتند و گاهی ناسازگار ب ودند رویکرد اخباری شیعی, در استنباط احکام شرعی بر دو مصدر و منبع اساسی: کتاب و سنت76 بسنده می کرد و رویکرد اصولی بر مصادر چهارگانه: کتاب, سنت, عقل و اجماع."