خلاصة:
با توجه به عنوان بحث"تأثیر دولت درهمگرایی و واگرایی ملی"،برای همگرایی دو طرف قابل تصور است؛یکی دولت و دیگری مردم،و باید توجه داشت که منظور ما از عنوان بحث همگرایی بین دولت و مردم نیست. یعنی در این نوشتار در پی چگونگی تحقق همگرایی بین دولت و ملت نیستیم که در اصطلاح سیاسی بدان مشروعیت دولت گفته میشود؛بلکه با توجه به عنوان بحث،یک گروه بزرگ ملی وجود دارد که از آنان به نام ایرانیان یاد میشود.مجموعهی ایرانیان به جهت داشتن ویژگیهای خاص خود،و یا به جهت وجود زمینههای واگرایی-همچون نژاد،زبان،فرهنگ، دین،مذهب و...-بیشتر به سوی واگرایی سوق پیدا میکنند.فارسها، لرها،کردها،ترکمنها،عربها،شمالیها و...برای اینکه این واگرایی بیش از این گسترش و ژرفا نیابد و جامعه دچار از همپاشیدگی و گسست نشود بایسته است زمینههای همگرایی موردم طالعه و پژوهش قرار گیرد،و ما در این نوشتار در پی این هستیم که تأثیر دولت در این همگرایی چیست.
دولت در عنوان بحث نقش ابزار و وسیله را ایفا خواهد کرد،و مردم به عنوان گروه هدف که مدام درگیر کشمکش و چالش با یکدیگرند.دولت چگونه میتواند اینها را به یکدیگر نزدیک کند،ناسازگاریهای قومی و فرهنگی را کاهش دهد و از میان ببرد؟دولت چگونه میتواند همگان را در زیر چتر ملی گرد هم آورد؛با عنایت به اینکه جامعهی ایران از جهات گوناگون دچار فراوانی و تکثر است؟
ملخص الجهاز:
"میکند،دولت میتواند در جهت همگرایی اجتماعی از این فرصت استفاده کند.
حفظ امنیت از جمله اموری است که میتواند تقویتکنندهی همگرایی باشد.
به بیان دیگر بین اینکه امنیت وجود دارد یا خیر،و این که ما احساس امنیت میکنیم یا خیر،فرق میکند.
با توجه به این ویژگی آیا اصل در انسان واگرایی است یا همگرایی؟
اجتماعی بودن انسان میتواند فراهمکنندهی همگرایی در بین آنان باشد،نه واگرایی و یا اینکه انسان به گونهای است که از تنهای دچار وحشت شده و از آن
اجتماعی است که سبب میشود جامعه قوام داشته باشد و دچار بینظمی و
اجتماعی ناشی از ضعف این نظام مشترک اخلاقی در جامعهی جدید است.
نظر او درست است که دیگر همبستگی اجتماعی ناشی از اعتقاد کلیهی افراد
زیرا«اجتماع همیشه نتیجه این هر دو نوع کنش متقابل است و هر دوی آنها عناصری مثبتاند که به روابط اجتماعی و ساختار و دوام
حال سؤال اصلی این است که چگونه میتوان عنصر رقابت را زیر نظر
رقابت و کشمکش برای همیشه از بین رفته است،بلکه تنها به این معنی است که
دومین نکتهی مهم در بررسی اولین تعاملها این است که:هریک از افراد
پرسش اساسی این است که آیا نفس قانون در سطح کلان جامعه به همگرایی انسانها کمک میکند یا آنها را محدود کرده و در برابر تنگناهای
اگر همگرایی بین دولت و ملت تحقق بیابد،بهترین شکل حکومت و دولت خواهد بود.
این مسلم است اگر دولت با مردم خود همسو نباشد و بخواهد بدون
داشته است که سیاستهای دولت در قبال گروههای قومی و مسألهی قومیت به
جامعه به معنای محوری است که میتواند همگرایی ایجاد کند."