خلاصة:
در سالهای اخیر،تبلیغات سیاسی یا پروپاگاند1،به صورت جزیی از ارتباطات عمومی درآمده،و مطالعات غیر رسمی نشانگر آن است که دانشجویان و پژوهشگران معدودی فرصت یافتهاند و یا تشویق شدهاند که با روشی منظم،این موضوع را بررسی کنند.با مشاهدهء دقیقتر، آشکار میشود که تبلیغات سیاسی مورد علاقهء آنهاست؛اما گسترهء موضوع چنان است که بررسی دقیق را دشوار میسازد و چارهای جز مطالعه شتابزده،آن هم به شیوهء غیر جدی باقی نمیگذارد.این مشکل،با کمبود مطالب درسی مناسب نیز همراه بوده است.بدینترتیب،دانشجویان ناچار بودهاند برای مطالعهء تبلیغات سیاسی به منابع گوناگون،ناپیوسته و دور از دسترس،مراجعه کنند. در هفتاد سال گذشته،صدها کتاب، جنبههای گوناگون تبلیغات را مورد بررسی قرار دادهاند.همچنین،کم نبودهاند مقالهها و مجلههایی که به مسألهء اقناع یا ترغیب،2 پرداختهاند و آمار این منابع نیز کموبیش در حدود منابع مربوط به تبلیغات است.با آغاز مطالعات در مورد اقناع یا ترغیب در دو دههء گذشته،این بررسیها جایگاه مشخصتری در پژوهشهای مربوط به ارتباطات یافتهاند.با گسترش تکنولوژیهای ارتباطی نوین و افزایش کانالهای پخش اطلاعات،فعالیتهای تبلیغاتی نیز آشکارا،افزایش یافتهاند.به همین علت،به نظر میرسد زمان آن سپری شده است که بخواهیم مطالعهء تبلیغات سیاسی را به عنوان یک موضوع مستقل احیا کنیم.
ملخص الجهاز:
"زمانی که مقصود تأکید بر کاربرد باشد، پروپاگاند با کنترل همراه است و به عنوان یک تلاش سنجیده برای تغییر یا حفظ تعادل قدرت مورد توجه قرار میگیرد که برای مبلغ دارای امتیاز یا اولویت است.
هنگامی که پروپاگاند زیر سیطرهء یک سازمان دولتی است که میکوشد به منظور حفظ فعالیت جنگی موج گستردهای از میهنپرستی را به مخاطبان ملی القا کند،یا یک رهبر نظامی میکوشد با بزرگنمایی قدرت خود،دشمن را متوحش سازد،و یا شرکتی میکوشد تصویر خود را تبلیغ و ترویج کند تا مشروعیت خویش را در میان مشتریان حفظ کند،برای برقراری ارتباط با یک مخاطب به منظور تحقق یک هدف،با دستکاری نماد از پیش ساخته شده،طرحی دقیق ایجاد شده است.
تعریف ما از تبلیغ(سیاسی یا پروپاگاند)بر فرایند ارتباطی به ویژه بر هدف این فرایند تأکید دارد:پروپاگاند، تلاشی است سنجیده و منظم برای شکل دادن به ادراکهای،ساختن یا دستکاری کردن52شناختها و هدایت رفتار برای دستیابی به یک پاسخ که خواستهء مورد نظر مبلغ را تقویت میکند.
هرگاه اطلاعات از سوی گیرنده یا فرستنده، به عنوان موضوع قابل بحث مورد توجه قرار گیرد،به دشواری این امکان وجود دارد که ارتباط تا حد یک ارتباط اطلاعاتی افزایش یابد.
ویکتوریا اودانل و جون کیبل77،ترغیب را فرایندی پیچیده،مداوم و دارای کنش متقابل میدانند که در آن یک فرستنده و یک گیرنده با نمادهای شفاهی و یا غیر شفاهی به هم پیوند مییابند که از طریق آنها ترغیب کننده میکوشد در ترغیبشونده نفوذ کند تا تغییری را در نگرش یا رفتار معین بپذیرد؛ زیرا ترغیبشونده ادراکهایی داشته است که گسترش یافته یا تغییر کردهاند."