خلاصة:
بحث دربارة اسطوره یکی از جنجال برانگیزترین مباحثی است که ذهن و ضمیر بشر با آن دست به گریبان است، خصوصا در روزگار معاصر که عوامل متعددی باعث اسطورهزدایی و گاه اسطوره ستیزی شده است؛ اما هنرمند و شاعر خلاقی همچون نیما با آگاهی از این نکته که بنای بلند اندیشه و تمدن فرهنگی جوامع امروز بر شالودههای استوار، باورها و انگارههای پیشینیان برافراشته شده و انکار آنها به نوعی نادیده انگاشتن هویت و اساسا موجودیت خویش است، به باززایی و نوآفرینی اسطورهای منطبق با نیازهای جوامع روزگار خود دست میزند و این مفاهیم عمیق و ریشهدار را با پرداختی مناسب به میان مردم میکشاند. البته باید دانست که اسطورهپردازیهای نیما در بسیاری از موارد با شکل متعارف و مرسوم آن در بین دیگر شعرای همعصر او متفاوت است و به دشواری میتوان آن را در قالبهای قراردادی رایج مورد نقد و بررسی قرار داد، از این رو، با تقسیم بندی آن بر اساس حوزههای عاطفی و معنایی، در ذیل شش عنوان به تحلیل گذرای آنها میپردازیم: جهانشناسی اساطیری، اساطیر پهلوانان، اساطیر انبیا، موجودات اساطیری فراطبیعی، اساطیر پدیدهها و جانوران نمادین، منظومههای داستانی ـ اساطیری.
ملخص الجهاز:
"به رغم اینکه در روزگار معاصر به سبب روشنبینی و علمیاندیشی بیش از حد، روی آوردن به نگرهها و آموزههای عینی و مادی، غلبة روحیة فردگرایی و کم فروغ شدن روحیات قومی و حماسی، تسلط قهرآمیز آدمی بر طبیعت و، در نتیجه، جدایی او از آن، رشد بیقوارة عقلانیت و خردگرایی دانشورانه، خرافات انگاری مقولات مبهم و دیرپا، عدم کندوکاو عالمانه برای آگاهی یافتن از پیشینهها و مواریـث دیرپـای فرهنگـی و جـز آن باعـث اسطورهگریزی و گاه اسطوره ستیزی شده است، اما عموما هنرمندان و شاعران خلاق معاصر، خصوصا نیما با آگاهی از این نکته که بنای بلند اندیشه و تمدن فرهنگی امروزجوامع بر شالودههای استوار و روزگارآلود باورها و انگارههای پیشینیان برافراشته شده و انکار آنها به نوعی نادیده انگاشتن هویت و اساسا موجودیت خویش است، نه تنها اسطورهزدایی را جایز نمیدانند بلکه بر این باورند که ضمن حفظ و حراست از آنها باید منطبق با نیازهای امروز بشر دست به نوآفرینی و باززایی اسطورهای زد و با کشانیدن این مفاهیم ریشهدار به میان مردم، حرکت رو به کمال و متعالی آنها را ارج نهاد.
5. اساطیر پدیدهها و جانوران نمادین در تمامیفرهنگهایاسطورهای به پدیدهها و جانوران گوناگونی برمیخوریم که در هالهای از اسطوره قرار گرفتهاند و از آنجایی که اسطوره را بیان سمبلیک و تخیلی پدیدههای طبیعت میدانند و با این دیدگاه، اسطورهشناسی را زیر مجموعهای از نشانهشناسی قلمداد میکنند، لازم است که نمادها و نشانههای مختلف در قلمرو فکر و فرهنگ و ادبیات رمزگشایی شوند و مفاهیم عمیق و نهانی آنها آشکار و آفتابی گردد؛ زیرا بسیاری از عناصر و موجودات طبیعی بیانگر کنشها و کردارهای اساطیری خاصی هستند که خاستگاه و زادگاه آنها در غبار زمانهای نامعلوم گم شده است و با گذشت عصرها و پیدایش نسلهای متأخر، پرداختی زیبا و منطبق با نیازها و شرایط هر تیره و تبار از آنها به عمل آمده است."