ملخص الجهاز:
"62و در مقابل،آزادی منفی از نظر برلین ازآنرو خواستنی است که ارزش غایی و نهایی آن به نقش خودآفرینی72آن است نه به امکان استقلال و خودمختاری میل از خود آفرینی،شکوفایی انسان نیست،بلکه این است که«ما آفریدههایی هستیم که خود تا حدودی آفرینندهایم و تا حدودی از طریق انتخابهای مان زندگیمان را رقم میزنیم82و از این رهگذر گری اذعان میکند که«پلورالیسم متکی بر آزادی منفی به تعداد بسیار بیشتر و انبوهتری از صورتهای خودآفرینی امکان بروز میدهد تا پلورالیسمی که آرمان خود مختاری عقلانی آن محدود و مقید میکند92«مشاهده میشود که گری چگونه از عناصر مفهومی فلسفهء سیاسی برلین برای پلورالیستی که پیشتر در سلوک فکری خود بدان باور آورده است بهره میگیرد و«از ظن خود»با برلین هم سخنی میکند.
35»در ادامهء این بخش برای تفضیل بیشتر در شرح ناسیونالسم برلین که با لیبرالیسم پلورالیستی او ملازمت دارد گری از دو تحلیل فلسفی در مورد خودمختاری ملی سود میجوید که از سوی جوزف راز و آویشایی مارگالیت عرضه شدهاند و از همین مسیر به نگرش برلین به پدیدهء صهیونیسم میپردازد و آن را به مثابهء یک مطالعهء موردی در بستر اندیشهء پلورالی برلین در باب ناسیونالیسم مورد بررسی قرار میدهد.
عدم قطعیت ظبیعت بشری و نفی موجبیت علی و تاریخی در حیات بشری و تأکید بر آزادی منفی،قیاسناپذیری، تلفیقناپذیری،توافقناپذیری و تحویلناپذیری ارزشها و فضایل،گواهی پدیدارشناختی تاریخی بر تنوع طبیعت بشری،ایدهء فردیت جمعی به مثابه گوهر تفکیلناپذیر لیبرالیسم و ناسیونالیسم و نقد بنیادین عقلگرایی و نفی تمایل به کلگرایی زبانی و فرهنگی که با خاصنگری نسبت به زبان و فرهنگ ملازم است،ایدههایی هستند که گری را به لزوم عبور از الگوهای لیبرالیستی موجود و بازاندیشی در این عرصه در متن پلورالیسم ارزشی و فرهنگی متقاعد ساخته است."