خلاصة:
در عصر«جامعهدانش»سازمانهای موفق در مقابله با چهار عامل عمده یعنی فشار شدید رقابت جهانی،شتاب پیشرفت تکنولوژی،محو شدن مرز و بوم بازار تجارت و سرانجام دگرگونی در نظام ارزشی،تدابیری اندیشیده و بر ترغیب و آموزش خلاقیت به عنوان تنها رهیافت اصولی تکیه کردهاند.با این دید،در این مقاله پس از تعریف خلاقیت به تمایز بین مفهوم خلاقیت و نوآوری پرداخته شده است و با توجه به اینکه نوآوری تبدیل اندیشه خلاق به عمل است به تفاوت بین اندیشه خلاق و اندیشه غیر خلاق اشاره گردیده است.
برای دستیابی به اندیشههای خلاق،به شناخت عوامل تسهیلکننده یا پیش برنده خلاقیت و بکارگیری یا تقویت آنان و همچنین شناخت و تضعیف عوامل بازدارنده توجه شده است.
براساس این باور عمومی که برخی از عوامل بازدارنده خلاقیت از عوامل فردی(درونی)و بعضی نیز از عوامل پیرامونی(برونی)نشأت میگیرد،عوامل بازدارنده خلاقیت تحت دو عنوان،عوامل فردی و عوامل پیرامونی مورد بررسی قرار گرفته است.
پس از بحث درباره عوامل تسهیلکننده درونی خلاقیت،در مبحث ترغیب اندیشههای خلاق به جو یا محیط پدید آورنده و تقویتکننده خلاقیت پرداخته شده است.
در قسمت پایانی مقاله،با پذیرش این ذهنیت که شیوههای مختلف تفکر از جمله شیوه اندیشیدن خلاق را میتوان آموزش داد،چند روش و فن از جمله کنکاش مغزی،گروهبندی گزینشی،دلفای،بدیههپردازی(قیاسی یا سینکتیکس)،اسمی گروهی و سرانجام مغزنویسی مورد بحث قرار گرفته است.
ملخص الجهاز:
"فرانکن(1998)،بر این باور است که مطالعات نشان میدهد که بهرهوری علمی،هنگامی که جو سازمانی حمایت روانی برای کوشش خلاق نماید و عملیات مستقل را ترغیب کند، افزایش مییابد،بدین نحو که وقتی شرکتی متعهد به خلاقیت و نوآوری است،افراد خلاق را پاداش میدهد،و سعی میکند هر چیزی که افراد را به سوی خلاقیت بیشتر سوق دهد فراهم آورد.
چون یکی از مهمترین عوامل درونی مؤثر در ترغیب خلاقیت و نوآوری،توانایی تحمل ناکامی،تضاد،تعارض و شکیبایی در مقابل شکستهایی است که احتمالا در هنگان تبدیل اندیشه خلاق به نوآوری و یا در طول کسب نتیجه حاصل میشود،فرهنگ سازمان نه فقط باید کارکنان و مدیران را در جهت اندیشه خلاق و نوآور ترغیب نماید،بلکه باید آنها را در کسب تجربه و آموختن از اشتباهات و شکستها یاری دهد و بدین ترتیب آنها را در مقابله با ناکامی،تضاد و ابهام یاری بخشد و بستر مناسب را برای ظهور خلاقیت و نوآوری فراهم آورد (شهرآرای و مدنیپور،1375).
در بررسی عوامل فردی بازدارنده خلاقیت،به اختصار به بررسی عواملی چون،نداشتن انگیره کافی برای بروز خلاقیت،عدم توانایی در متمرکز ساختن ذهن،نداشتن ظرفیت لازم برای مقابله با موقیعتهای ذهنی دشوار،احساس عدم امنیت،عدم اعتماد بنفس،ترس از انتقاد،ناکامی و شکست،عدم آرامش لازم و دارا نبودن سلامت روان پرداخته شد و گفته شد که علاوهبر این عوامل،عواملی که به گونهای تعامل فرد یا محیط ارتباط پیدا میکنند مانند مشغله یا اشتغال فکری و فشار عصبی نیز میتوانند نقش بازدارنده در تولید اندیشه خلاق و نوآوری بوجود آورند."